ماه نیمروز

دختری هستم از ماه. با هزاران عشق و آرزو و رویاهایی بلند.

ماه نیمروز

دختری هستم از ماه. با هزاران عشق و آرزو و رویاهایی بلند.

ساکت باش بچه!

مادر شوهر من معلم دبستان هستند.

خیلی جدی اما محبوب همه ی بچه های مدرسه. 

با اینکه سختگیر ترین معلم هستند اما روش تدریسشون جوری هست که بچه ها نه تنها از درس زده نمیشن بلکه هیشه ممتاز ترین دانش آموز ها از کلاس ایشون هست. 

اما ایشون به هیچ عنوان از بچه خوششون نمیاد. هرموقع حرف نوه میشه میگن من که اصلا از بچه خوشم نمیاد. حتی زمانی که گفتم خوب من که بچه دار بشم ما نمیتونیم بیایم ایران و شما دلتون میاد نوه رو نبینید گفتن که وای نه من اصلا حوصله ی بچه ندارم ...

چند شب پیش که بیرون بودیم حرف معلم ورزش شد. 

توی مدرسه ی ایشون کلاس اول تا سوم توی حیاط مدرسه ورزش دارند و بقیه رو میبرند ورزشگاه.

داشتند از معلم ورزش گله میکردند که خیلی جدی نیست به بچه ها خیلی راحت میگیره خیلی امتیاز بهشون میده و بچه ها خیلی شلوغ میکنن. وقتی بچه ها از ورزش بر میگردند تمام کلاس شلوغ میشه و ....

و بعد شروع کردند از تعریف از معلمی که سال گذشته بوده و چقدر جدی بوده و بچه ها سر و صدا نمیکرند.

راستش اگر مادر شوهرم نبودند و من عروس نبودم خوب در این مورد کمی با ایشون بحث میکردم اما خوب فقط سکوت کردم که اشتباه برداشت نشه. 

اما بچه باید شیطنت کنه. اگر ما از بچه بخواهیم که توی مدرسه ساکت توی مهمونی ساکت توی کوچه ساکت توی خونه هم که به لطف آپارتمان نشینی ساکت پس بچه کی بازی کنه؟ کی انرژی ذاتیش رو تخلیه کنه؟

اگر حتی زنگ ورزش هم بچه ها رو اجازه ندیم سر و صدا کنن و بازی و شیطنت پس این بچه کی فرصت داره بچگی کنه؟

متاسفانه این حرف های مادرشوهرم روی همسر جان خیلی تاثیر داره و کلا مخالف سر و صدای بچه هست. زمانی که صدای بازی بچه میاد با عصبانیت میگه چرا اینا یه بازی برای اینا نمیخرن بشینن X-Box بازی کنن؟!! 

من مخالف حتی تلویزیون دیدن بچه هستم. اینکه بچه بخواد تمام وقتش رو پای تلویزیون و تصاویر نا مناسب بذاره توی روحیه اش تاثیر میذاره چه برسه اینکه به جای بازی های واقعی بشینه پای دستگاه و بازی هایی کنه که جسم و روانش رو تحلیل میده.

فعلا که قصد بچه دار شدن نداریم اما اگر قرار بر این شد باید اول افکار همسر جان رو در این مورد تغییر بدم بعد...

نظرات 8 + ارسال نظر
ارلا چهارشنبه 22 آبان 1392 ساعت 10:15 http://sadaf1000.blogsky.com/

عزیزم یه سوال شما کجایی هستید میشه بی تووبم بگی

من ایرانی!!
عزیزم من برای کامنت گذاشتم توی وب شما مشکل دارم این مشکل جدیده. فکر میکنم مربوط به پوسته باشه. تا میام توی وبت برای نظر میپره صفحه ی اول

ارلا یکشنبه 19 آبان 1392 ساعت 18:40 http://کلبه محبت

بچه یه شیرینی دیگه ای داره بذار مامان بشی بعد نظرت عوض میشه حالا چون بچه نداری اینجوری فکرمیکنی ومن عاااااااااااااااااااااااااااااشق نه دیووووووووووووووووووونه ی بچه هستم اااااااااااااااای جونم

من که بچه دوست دارم. درست بخون شوهرم اول دوست نداشت اما الان اونم بچه دوست داره. مشکل مادر شوهرم هست که بچه دوست نداره.
ولی منم عاشق بچه هستم

یک ذهن پریشان چهارشنبه 15 آبان 1392 ساعت 23:37 http://www.1zehneparishan.blogfa.com/

صبر کن بچه ت به دنیا بیاد بعد ببین که چطوری قاپ مادرشوهرتو میدزده

اتفاقا خودم هم همین فکر رو میکنم. چون مادر شوهرم عاشق شوهر جانه. برای همین خودم هم یک بار گفتم که شما میگید بچه دوست ندارید یعنی بچه ی این (اشاره به شوهرم) اقا رو هم دوست ندارید من که باورم نمیشه.
اینجا بود که جوابی نداشت بده :))

منتظر دوشنبه 13 آبان 1392 ساعت 17:21 http://asmaolhosna114.blogfa.com/

سلام.خدا قوت.یه سوال از جوونا پرسیدم.دوست دارم نظرات شماروهم درموردش بدونم.بهم سربزنید و منو از نظرات قشنگتون بهرمند کنید.
منتظر حضور گرمتون هستم.
موفق باشید
یاحق[گل]

سلام
به وبلاگ من خوش آمدید
با کمال میل حتما

سمانه دوشنبه 13 آبان 1392 ساعت 14:55 http://weroniika.blogfa.com/

سلام
مامان من هم معلم دبستانن
و خیلی خوب با شاگردهاشون کنار می آن و اصولا شاگردها و اولیاشون تا سالها بعد با مامان در ارتباطن
اما مامان من هم از بچه خوشش نمی آد
سر بارداری هر کدوممون ی عالمه غر زدن
به خواهر وسطی که موقع زایمان بچه دومش توی بیمارستان اینقدر غر زدن که پرستار خواهرم گفته مادرشوهرت بود
راجع به شیطنت بچه ها هم کاملا موافقم
چون توی خونه با این اوضاع آپارتمان نشینی که نمی شه شیطنت داشته باشن، توی مدرسه هم که اینطور طفلی ها کجا باید خودشون تخلیه کنن؟

سلام
همین رو بگو! بعدم که شیطنت میکنن همه رو دکتر دارو میده میگه بیش فعال هستند !!!
چقدر من بدم میاد از این کلمه که برای همه استفاده میشه!

ریحانه دوشنبه 13 آبان 1392 ساعت 14:43 http://6962576.blogsky.com

منم مثل مادرشوهرت اصلا از بچه خوشم نمیاد حالا حالا هم قصد بچه دار شدن رو نداریم تا بعدا ها ببینم از بچه خودم خوشم میاد عایا فک کنم بیاد

فعلا شوهر منم از بچه خوشش نمیاد. یه وبلاگ به زودی در موردش مینویسم :))
ولی ما هم فعلا قصدش رو نداریم. شما هم که اولشه لذت زندگیت رو ببر عزیزم

باران پاییزی دوشنبه 13 آبان 1392 ساعت 12:08 http://baranpaiezi.blogsky.com

میشه معلم بود و بچه هارو دوست نداشت؟؟؟؟؟؟ لابد میشه دیگه. این مادر همسر شما مثه مادر شوهر دوستمه که. با اینکه معلم بوده اما بچه دوست نداره.

ببین شما از الان با آقای همسر کار کن گاماس گاماس. والا.
آره منم مخالف تلویزیون دیدن بچه هام. من دوست دارم با بچه ها فقط یه جای سرسبز گیر بیارم فقط بدوییم

راستش این برای منم همیشه سوال هست. وقتی هم بهشون میگم در جوابم میگن دوست ندارم. بخصوص نوزاد بعد مگه میشه کسی نی نی دوست نداشته باشه؟ خلاصه عجیبن دیگه :))

آفرین دوشنبه 13 آبان 1392 ساعت 11:03 http://mylivesky.blogsky.com

فرمایشتون درسته اما با نظام آموزشی ما که سی تا بچه رو تو یه کلاس میریزند که به یه معلم می سپرند. با 45 دقیقه وقت و 10 دقیقه زنگ تفریح در آن وسط و حجم کتابهایی که واقعا زیاد هست،معلم مجبوره جدی باشه که بتونه کتابو تموم کنه.
اما خب تو خونه دیگه باید شرایط براش طوری فراهم شه که بتونه خوب بازی کنه و هیجانشو نشون بده.

درسته اما این برای کسانی هست که در مدرسه های دولتی هستند. مادر شوهر من مدرسه ی غیر انتفاعی هستند که در کلاسشون کلا ۲۲ تا دانش آموز هست. اما من منظورم مادر شوهر من به عنوان معلم نبود
منظورم ایراد ایشون از معلم ورزش بود که اجازه میده بچه ها شلوغ کنن.
ایشون میفرمودند که چرا معلم ورزش به بچه ها اجازه ی این همه شیطنت و شلوغ کردن رو میده.
وگرنه بله موقع درسه بچه ها باید بشینن و اگر معلم خیلی بهشون اجازه بده اونم بچه های امروز معلم رو قورت میدن!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد