ماه نیمروز

دختری هستم از ماه. با هزاران عشق و آرزو و رویاهایی بلند.

ماه نیمروز

دختری هستم از ماه. با هزاران عشق و آرزو و رویاهایی بلند.

چشم شیطان Devil eye

مامان بزرگ جان همیشه حرف از چشم و نظر میزدند و میگفتند بچه ام رو چشم زدن که فلان شد و بهمان شد. 

عمه جان طفلک را میگفتند که در دهه ی چهل سکته ی مغزی کرد. یا پسرش که ناگهانی مبتلا به یک بیماری سخت شد.

من همیشه میگفتم این حرف نا مناسب هست. اصلا چنین چیزی وجود نداره. 

بیماری عمه جان یا پسر عمه جان بخاطر چشم نظر نبوده 

تا اینکه:

همسر جان تازه اومده بود خواستگاری. هفته ی بعد از خواستگاری مامی جانم دعوتش کرد به صرف شام. 

اون شب ما عکس گرفتیم و من رابطه ام رو در فی.س. بوک علنی کردم. فردای اون روز همسر جان مثل همیشه زنگ نزد! عصر زنگ زد و گفت بیمارستان بوده! توی آشپزخانه لیز میخوره در حالی آشپزخانه خیس هم نبوده و لیوان میشکنه و میره توی پاش!


شب نامزدی و عقد ما از ۲ روز قبل تا دو روز بعد صدای شکسته شدن وسائل میامد شکستن های بی دلیل نه ضربه خوردن که وقتی زیاد شد گفتیم دفع بلا بوده که واقعا بود!!


حدود یک سال پیش همسر جان از فی.س بوک رفت عکس من هم عوض شده بود و با همسر جان نبود. همه میگفتن من جدا شدم!! ( نمیدونم چرا مردم منتظر هستن که من طلاق بگیرم بابا مگه من با همسر جان مشکلی دارم خودم نمیدونم؟!!) 

از بس حرف ها زیاد شد و همه از کسانی که سال به سال سراغ نمیگرفتند اومدند و سراغ همسر جان رو گرفتند یک عکس گذاشتم به صورت کاور. شب این عکس رو گذاشتم همسر جان اون موقع ایران بود. صبح بیدار شدم دیدم همسر جان مشکوک زنگ زده که به من اس ام اس نده iPod مغازه جا مونده کسی اس ام اس هات رو نخونه!!

زنگ زدم بهش کمی مشکوک حرف زد. شک کردم مجبورش کردم بگه چی شده. اون روز همسر جان بدون سابقه ی قبلی تشنج میکنه میخوره زمین و ضربه به سرش وارد میشه. اون قدر خدا رحمش کرد که حد نداره. زیر ابروش بالای چشمش کلی بخیه خورد.


میدونستم چشم کی شوره یکی از همسایه هاست . هم خودش هم کل خانواده. 

هر بار ما برنامه ای داشتیم و اینا دیدن اتفاق بدی افتاده . از سر زده وارد شدن پدرش به خونه ی ما بدون اجازه که منتهی شد به شکستن تمام عتیقه های مادرم تا دختر خانواده که الان سال هاست سعی میکنم بهش بفهمونم رابطه ای نمیخوام باهاش داشته باشم اما اون ول کن نیست. 

هفته ی پیش هم همسر جان رو با ماشینش دیده. ماشین همش رفته تعمیرگاه دیشب هم تصادف کرد!!


اگر تا چند وقت پیش میگفتم این توهم من هست و بخاطر مشکل داشتن با این شخص این فکر ها رو میکنم دیروز بهم ثابت شد که من تنها نیستم!!


یکی از همسایه ها دیروز به مادرم گفته که بخاطر چشم شور این شخص تمام مشتری هاشون رو از دست دادن. حالا که جاشون رو عوض کردن و اون شخص دیگه خبر نداره باز درست شده همه چیز!!


نمیدونم شما اعتقاد دارید یا نه اما من بد جور اعتقاد پیدا کردم به این چشم شور. 


نگید این دختر عجب خرافاتی هست ولی چشم بد و شیطان واقعا هست!

نظر شما چیه؟!


پی نوشت : 

۱- امروز عجب بارونی اومد هوا معرکه بود

۲- دو تا ماشین جلوی خونه ی ما زدن به هم . خونه ی ما نه توی اتوبانه نه خیابون! خونه ی ما ته یک کوچه ی بن بسته :))

بعد هم پیاده شدن دعوا و کتک کاری!!  زنگ زدم ۱۱۰ گزارش بدم از بس خندیدم خانومه فکر کرد سرکار گذاشتم 

۳- امشب تا صبح باید بیدار باشم :( از شب زنده داری خوشم نمیاد. اونم وقتی که باید فقط بشینم به کامپیوتر زل بزنم تا اینترنت مهربان لطف کنه و پروژه هام رو upload کنه!! :(

نظرات 6 + ارسال نظر
الین شنبه 25 آبان 1392 ساعت 01:48

منم اول مثل شما فکر میکردم و خرافات میدونستم. پیش خودم میگتم اگه 4تا خاله زنک قبول کنن خوب عیب نداره طرف سال به سال یه خط مطالعه نمیکنه اما الین تو مثلا تحصیلکرده ای حتی گاهی سعی میکردم دیگران رو از جهالت در بیارم. اما بعدش هم مثل شما نشونه دیدم. هم از متافیزیک یه چیزایی خوندم و البته انرژی وجودی انسان که قابل القا و انتقاله. ضمنا آیه قرآن داریم واسه دفع چشم زخم که اینو بعد اینکه به لطف خدا یک قرآن بسیار زیبا با تفسیر هدیه گرفتم و خوندم متوجه شدم و حالا دیگه عقلا برام اثبات شده است. اما خوب گاهی بی احتیاطی هم هست.

نه این چشم بد یا چشم شیطان خیلی هست. جالبه که خیلی ها هم اول اعتقاد ندارند اما خوب همیشه یک انسان حسود اطرافت هست که از موفقیتت خوشبختیت خوشحال نیست و دوست نداره خوشحالیت رو ببینه

لیل چهارشنبه 15 آبان 1392 ساعت 08:48 http://leyl.blogfa.com/

آدم های کنارم، مثل جمعه می مانند...

معلوم نمی کنند، فرد هستند یا زوج...

پر از ابهامند

مرسی که به من سر زدید

مهسایی سه‌شنبه 14 آبان 1392 ساعت 20:44 http://mano-tanhayim1996.blogfa.com

فدایی داری عزیزم
اره عزیزم دقیقا همینجوره
تو هم موفق باشی گلم

مهسایی سه‌شنبه 14 آبان 1392 ساعت 17:23 http://mano-tanhayim1996.blogfa.com

سلام عزیزم خوش اومدی
جدا؟؟؟؟اولش فک کردم داری مسخرم میکنی
آره دیگه آدم باید قد باشه باید تو این دوره زمونه پسرا رو له کرد نباید اجازه بدیم هر کس و ناکسی اجازه ی له کردن دخترا رو داشته باشه
والا

تو هم خوش آمدی
نه من کسی رو مسخره نمیکنم عزیزم.
دقیقا دختر باید در کنار خانم بودن اونقدر قد باشه که هر کس و ناکسی به خودش اجازه نده وارد زندگیش بشه.

سمانه سه‌شنبه 14 آبان 1392 ساعت 11:34 http://weroniika.blogfa.com/

سلام
من هم تا حدودی اعتقاد دارم به چشم شور
اما فکر کنم ایشون چششون از شور گذشته، دریای نمکه !!!
باز خدا خیر بده به همسایه ما لطف بیش از حدشون باعث عذابه

سلام
اره واقعا دریای نمکه :))
خدا رو شکر که همسایه ی شما فقط لطف زیادی داری

دخترقوی دوشنبه 13 آبان 1392 ساعت 23:19 http://summer1392.persianblog.ir

اره منم اعتقاد دارم که هست.یعنی واقعا وجود دارمولی دیگه این همه تجارب تو رو ندارم!
خب این چشم با یک یزهایی میشه دفعش کرد.دیدی بعضی ها در ورودی خونشون یک چیزی آویزون میکنند؟(دانه های سبنج (ما اینجوری اسمشو میگیم نمیدونم شما دیدی یانه)بصورت یک چیز تزیینی)
یا اسپند دودمیکنند.یا آیه قران"و ان یکاد.."برای دفع چشم زخم میگند اثر داره.نمیدونم بخونن ؟یا همراه داشته باشن.
ولی شما که اینقدر در معرضش قرار میگیرید،این آخری رو امتحان کن کاریتون نشه.
خوشبحال اون همسایتون عجب چشمان قوی و نافذی داره.همونم قدرت روحانی هست ها خودش خبر نداره.

همه ی اینا رو داریم اینجا.
مرتب هم دارم صدقه میدم.
فعلا باید فرار کنیم از این خونه :)))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد