ماه نیمروز

دختری هستم از ماه. با هزاران عشق و آرزو و رویاهایی بلند.

ماه نیمروز

دختری هستم از ماه. با هزاران عشق و آرزو و رویاهایی بلند.

برف پارو میکنیم!

سلام

داستان من و اون مدیر ساختمان بی خاصیت رو که یادتونه؟ این اقا که اون شب همش میگفت من مدیر ساختمونم من مدیر ساختمونم حالا که اینجا ۱ متر برف اومده مرده!!

نیستش!! بخدا نیستش! 

از شنبه که برف اومده دم در رو مرتب یکی از همسایه ها پارو میکنه. اونم که عین خیالش نیست. امروزم اینقدر توی حیاط برف اومده بود که در پارکینگ باز نمیشد. همون دری که خودشون رفت و اومد دارند و خودشونم با زور ماشینشون رو بردن بیرون. پدر جان که اومد در پارکینگ همون که قبلا هم مشکل داشت نصفه باز شد. بیشترم نه. پدر جان هم اینقدر حرصشون گرفته بود اومدن با ماشین وسط در که با فشار ماشین در باز بشه. سر تا سر ماشین یک خط گنده افتاد و تو رفتگی هم کنار سپر جلو!

من از صبح چشمم دنبال برف روب بود که آخر پیدا کردم اونم کی وقتی پدر جان اومده بود :( 

رفتم دو تا کارگر گرفتم تمام راه رو درست کردند گفتم اونا براشون مهم نیست چرا ما باید ماشینمون خراب بشه. این مدیر ساختمون که به جز پرداخت قبض ها و فضولی توی کار ما که هنری نداره. خلاصه حسابی تمیز کردن برف روب ها و رفتند. 

بعدم یک نامه نوشتم گذاشتم به تابلوی ساختمان که مدیر محترم رسیدگی به امور برف از وظایف شماست!!! 

ولی کلا این اقا این مدلیه . اینم یه مدله دیگه!

فردا دارم میرم اصفهان. یک اصفهان ۲۴ ساعته. برای همین نیستم. کامنت ها رو میتونم از گوشیم بخونم اما جواب دادن و به وبلاگ شما سر زدن برام سخته. 

پی نوشت

این قدر سردمه که از صبح این نوک بینی من یخ کرده تا الان!! 

نظرات 13 + ارسال نظر
modest man یکشنبه 20 بهمن 1392 ساعت 22:51 http://loveandfaith.blogsky.com/

عجبا
وب خیلی قشنگی دارید
به مام سر بزن

سلام
ای به چشم
خیلی هم خوش آمدید

دلارام مهربون یکشنبه 20 بهمن 1392 ساعت 03:55

یعنی این مدیر ساختمونتون کجا ممکنه رفته باشه؟ شاید جای دیگه ای داره فضولی می کنه

دقیقا ما هم موندیم که چرا نیست!! نه بابا جای دیگه راهش نمیدن =)))
معمولا یه فضولی که میکنه و دعوا راه می اندازه یا زمانی که لازمه برای خونه کاری انجام بشه ( مثل الان که سمت اون طرف حیاط که من کاری نداشتم لایه های قطور یخ هست و باید کسی پارو کنه) گم و گور میشه :))

My white house شنبه 19 بهمن 1392 ساعت 16:06 http://mennomen.mihanblog.com

اخ اخ خط افتادن ماشین اونهم بخاطربازنشدن درجقدرحرص ادم را درمی اورد.چه مدیرساختمان بی کفایت وحرص دربیاری دارید.ماهم کلی تواین ساختمونمون ازدست همسایه ها حرص میخوریم .......

یک ذهن پریشان شنبه 19 بهمن 1392 ساعت 14:51 http://1zehneparishan.blogfa.com

ای بابا عجب آدم ناجوریه !
سرده خواهرررر سرده

دخترقوی شنبه 19 بهمن 1392 ساعت 13:36 http://summer1392.persianblog.ir

سلام.کسیکه مدیر ساختمان میشه در قبال خدمتش پولی چیزی میگیره؟؟
این جای ما ازبس بابام گیر میداد انگار بابام ظاهرا مدیرشه.
بعضی ها مسولیت پذیر نیستند.جلوی خودشون سنگی باشه نمیدونم میترسند اگر بردارند راه بقیه هم باز میشه؟یا اصلا بفکرشون نمیرسه.
خودم خیلی موقعا اصلا یک مسایلی رو نمیبینم که بخوام انجام بدم یا نه.اما مثلا بابام باز بیشتر میبینه.
همین در خونمون،از بس سنگین بوده خراب شده و باز نمیشده.نمیدونم اونا که همیشه هستند چجوری بازو بسته میکردند اما زورشون میومده درست کنند.در حالیکه یک بار بابام کلی پول داد برای فاضلاب هنوز که بیاد سهمشو بده!!!
بخاطر همین بیمسولیتیش زنش طلاق گرفته اصلا
این مدیر شما هم شاید اینجوریه

سلام
والا این مدیر ساختمان ما که هیچ کاری نمیکنه. شارژ هم نمیده حقوق هم میگیره!!!
مدیر ما یک آدم بی خاصیت خسیسه که میترسه پول خرج کنه! بعدم الان یک هفته هست که رفته قایم شده یک وقت کسی بهش گیر نده سر کثافت ساختمان!

باران پاییزی شنبه 19 بهمن 1392 ساعت 10:19 http://baranpaiezi.blogsky.com

ازین همسایه های بیشعور ما هم داریم هوارتا . والا

خدا همسایه ی بیشعور نسیب آدم نکنه :(

زویا جمعه 18 بهمن 1392 ساعت 12:52 http://zehnemanedige.persianblog.ir

با این مدیر ساختمون و این همسایه هایی که شما دارید انگیزتون چیه دقیقا موندید اونجا؟؟
هوا واقعا سردهههههه!

دقیقا داشتم امروز همین سوال رو از بابام میپرسیدم.
البته من که مهمون امروز قردا هستم و میرم خودشون باید با اینا سر کنن.
البته فکر کنم دیگه امسال حجت رو تمام کردن این دوستان. پدر تصمیمش رو گرفته که بره به هر قیمتی شده

برای تو پنج‌شنبه 17 بهمن 1392 ساعت 17:09 http://www.dearlover.blogfa.com

برای برخی ها انگار فقط مدیر بودن افتخار وقتی نمی تونن حداقل کارهای رو باید انجام بدهند رو انجام بدهن خوب این وظیفه رو به دیگری بدن نکنه تصور کرده مدیر ساختمان بودن خیلی باکلاسه می خواد به همه بگه من مدیر ساختمانمونم
سفر راحت و گرم باشه بانو جان

آره دقیقا مصداق همین آقاست. که فقط از مدیر ساختمون بودن اسمش رو دوست داره و فضولی کردن در زندگی همسایه ها!
مرسی

زنی درمه پنج‌شنبه 17 بهمن 1392 ساعت 13:39 http://zanidarmeh.blogfa.com/

به سلامتی.
همیشه خوش باشی.

مرسی عزیزم

زنی در مه پنج‌شنبه 17 بهمن 1392 ساعت 13:37 http://zanidarmeh.blogfa.com/

سفر بی خطر.
مراقب خودتون باشید.

مرسی

ریحانه پنج‌شنبه 17 بهمن 1392 ساعت 13:34

یعنی اگه من بودم ماشین اون مثلا مدیر رو اتیش میزدم
ک اینجور ب ماشینم اسیب نرسه و یا جبران بشه
بزار اینو بهش بگم
کسافطططططططططططططططططط
اخیش راحت شدم خدایش دارم حرص میخورم
اصفهان خوش بگذره خانوم گل

ای کاش میشد.
منم دارم حرص میخورم یعنی کارم شده همین
تو راحت باش هرچی دیگه هم میخوای بهش بگو. منم میگم حداقل جیگرم راحت میشه.
جای شما خالی بود عزیزم

آرزو پنج‌شنبه 17 بهمن 1392 ساعت 10:49 http://omidandarezo.mihanblog.com/

ای بابا، از دست این مدیر ساختمان شما
چرا عوضش نمی کنند؟!

اصفهان خوش بگذره، مواظب خودت باش

والا این طور که من امار گرفتم. همسایه ها همه ناراضی هستن اما هیچ کس هم حالش رو نداره مدیر بشه!
بابای منم نمیتونه چون نصف سال رو ایران نیست. وگرنه بابام مدیر میشد.

آفرین پنج‌شنبه 17 بهمن 1392 ساعت 09:46 http://mylivesky.blogsky.com

موج سرما سراسریه! اینجا هم خیلی سرده

مشهد که ترکونده.
حالا موندم هنوزم همین طوره یا نه. اخه من دوشنبه دارم میام مشهد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد