سلام
دیشب میخواستم پستی بنویسم در مورد دروغ که دیدم دعوت شدم به یک پست خاص.
خاتون عزیزم توی وبلاگش از من دعوت کرده که در مورد آرزوهام بنویسم. آروزهای برآورده شده. شاید در نگاه اول خیلی آسون بیاد اما فکر من رو از دیشب به خودش مشغول کرد. قرار بر اینه که چند تا آرزو رو که برآورده شده بگیم.
خوب شاید اولین آروزی برآورده شده ی من که همین تازگی ها هم رخ داده حل شدن مشکلی بود که مدت ها بود برام پیش اومده بود و هر روز آرزو میکردم که همه چیز درست بشه تا به آرامش نسبی برسم. که خدا رو شکر درست شد.
دومین آرزوی من داشتن یک دوست خیلی خوب بود چون تنهایی رو دوست ندارم. گرچه ارزوی من با فاصله به حقیقت پیوست اما مهم دل است که بهم نزدیک باشد نه فاصله ی فیزیکی. و از داشتن دوست هایی که دارم و واقعا دوستشون دارم به خودم میبالم. باید بهشون همیشه بگم که مرسی که هستید.
و اما سومی : زمانی که من دانشگاه درس میخوندم توی ایران بخاطر نفرتی که از رشته ی تحصیلیم داشتم همه ی درس ها رو با نمره ی لب مرزی پاس میکردم که فقط پاس کرده باشم. و همیشه آرزو داشتم ای کاش منم از درس خواندن لذت ببرم و درس رو بخاطر خودش بخونم نه نمره. الان رشته ام رو اونقدری دوست دارم که من رو در گروه شاگردان برتر کالج قرار داده با معدل خیلی بالا چیزی که سالها آرزوی قلبیم بود.
خوب من هم سه نفر رو به این پست که ساده هم نیست دعوت میکنم
نفر اول : باران پاییزی از وبلاگ ذهن زیبا
نفر دوم : پرنیان نازنین از وبلاگ خدایا روح زخمی ام را ببوس
و
نفر سوم : زویا ی عزیز ( خانم دکتر ) از وبلاگ همه ی اون چیزی که توی ذهنمه.
پی نوشت:
۱- امروز یک هدیه ی خیلی قشنگ گرفتم از یک دوست خیلی خوب. جدا از هدیه که خیلی زخمت کشیده بود من رو هیجان زده کرد. راستش من عاشق سورپرایز هستم. تاحالا هم خیلی کم پیش اومده کسی من رو سورپرایز کنه. این از اون مواقع بود.
۱- فردا صبح عازم مشهد هستم و سه شنبه بر میگردم. برای همه دعا میکنم
۲- امروز باز بازار بزرگ تهران بودم اینقدر که امروز موتور توی خیابون دیدم توی عمرم موتور ندیدم :)))
۳- قالب رو عوض میکنم چون چشم های خیلی از دوستان اذییت شده. همون قالب قبلی رو گذاشتم. مشکلی بود باز بگید لطفا
حالا مگه اونایی که سوغاتی میارن چی میارن.......
تو بگو یک چوب کبریت :)))
سلام
اگه فضولی نباشه میخواستم بدونم شغل شما چیه ؟
سلام
من دانشجو هستم کنارش هم توی کالج کار میکنم و هم توی یک فروشگاه
التماس دعا
محتاجیم عزیزم
منم دعوت میکردی جوابش ساده بود...من حقیقتا به هیچ کدوم آرزوهام نرسیدم
هیچکدوم که میگم یعنی به معنای واقعی هیچکدوم ها...به یکیش البته رسیدم که ای کااااااااااش نمیرسیدم
شاید برای همین بود که دعوت نکردم اما خیلی دعات کردم عزیزم
ئه! منم دعوت شدم :))) تا کی وقت داریم آرزو بنویسیم؟؟ :)) چه کار جالبی کردید :))
خدا رو شکر به این آرزوهات رسیدی. انشالله به بقیه آرزوهاتم برسی :))
تا هر موقع دوست داری عزیزم
شما هم ۳ نفر رو دعوت کن
مرسی عزیزم
سلام
من میدونم که خیلی از آرزوهام براورده شده اما فکر آدمو مشغول میکنه که کدومش مهمتر بوده، کدومشو میشه گفت؟..
دقیقا همینه.
منم خیلی طول کشید ببینم کدوم رو باید گفت کدوم شاید از نظر خیلی ها عجیب باشه و هزار تا چیز دیگه
اجازه
میشه ما مهمون ناخونده شیم؟
بارون میاد . منم بیام.
قدمتون به چشم
راستی خیلی دعاتون کردم
ان شااله به همه آرزوهات برسی
به نظرم خوبه هر چند وقتی یه همچین فهرستی از آرزوهای برآورده شده ات بنویسی
به آدم احساس خوبی میده
آره البته برای من که عذاب بود تا یادم بیاد :))
خوشحالم که به آرزوهات رسیدی
مرسی عزیزم
خوش حالم ک ب ارزوهات رسیدی ایشاالله ب بقیه هم برسی
زیارتت هم پیش پیش قبول بهش بگو ریحان خیلی دوست داره بیاد پیشت روزی نیست ک بهت فکر نکنه
وای اگه شهر مارو ببینی چی دنیای موتور ها توش هست
مرسی عزیزم منم امیدوارم شما زودتر به همه ی خواسته هات برسی
خیلی برات دعا کردم ریحان جانم
واقعا؟ ببین ولی فکر کنم اگه تو هم بیای اینجا رو ببینی شهر شما کم میاره.
خانوم جان زیارت شما قبول باشه و بسلامت برید و برگردید. هدیه هم نوش جانتون و چشمتان به دیدن موتور ها روشن و ممنون از بابت تعویض قالب . در ضمن ما هم بازی کردیم اساسی
مرسی عزیزم
خیلی به یادت بودم.
خواهش میکنم دیگه این چشمان نازنین شما نباید اذییت بشه دیگه
اومدم بخونم
ایشالله به سلامتی بری و برگردی
دعا یادت نره
خیلی محتاجم به دعا
مرسی عزیزم
خیلی دعات کردم عسل جان.
چقدر خوشحالم که من به ذهنت اومدم
راستی توی وب تو بگم چه آرزوهایی براورده شده یا خاتون؟
توی وب خودت عزیزم و سه نفر رو هم انتخاب کن
سلام. من هم بودم بخوام فکر کنم چه آرزوی برآورده شده ای دارم کلی ذهنم درگیر میشد
خب شرایط فعلیم میشه گفت یه جورایی برآورده شده آرزومه که خواستم سرگرم باشم
سفر به سلامت چقدر دلم تنگشونه ماه رمضون 10 روز اونجا بودم یادش بخیییییییییییر
مرسی عزیزم.
جات خالی بود و به یادت هم بودم
سلام بانو. واسه خودت یه ماهه به همه ایران سفر کردی ها
خوش بگذره مارو هم دعا کن
ولی در عوض ۵ ماهی که بودم تقریبا همش خونه بودم :))
جای شما خالی و به یادت بودم عزیزم
التماس دعا بانوی ماه.
اینشالله به همه ی آرزوهای قشنگت برسی.
چه پست جالبی. چقدر واقعا وقتی به گذشته برمیگردیم میبینیم چقدر گاهی آرزوهامون از نظرمون گاهی غیر ممکن بود ولی خدای مهربون مارو یه جوورایی که گاهی نمیدونی چه جوری تورو به آرزوت میرسنونه. چه پیچیده گفتم
محتاجیم عزیزم.
مرسی.
آره واقعا خیلی چیزا به نظر غیر ممکن میاد که برای خدا واقعا کاری نداره
عه من دعوت نشدم؟
اینم جواب کامنتت:
اون زمانها که افتتاح حساب کردم هنوز کارت اینا خبری نبود...
این جناب 00 اونقدر جربزه نداره که از خودش ادرس بذاره.... توهم زده بیچاره
=)))
عزیزم. چون قرار بود سه نفر باشند این سه نفر رو انتخاب کردم کمی چالشی باشه. باور کن دیشب که اسم خودم رو دیدم تا صبح خوابم نبرد. اما شما هم میتونی خودت این بازی رو از وبلاگت شروع کنی و سه نفر رو دعوت کنی