ماه نیمروز

دختری هستم از ماه. با هزاران عشق و آرزو و رویاهایی بلند.

ماه نیمروز

دختری هستم از ماه. با هزاران عشق و آرزو و رویاهایی بلند.

اخطار سیل و عکس های دانشگاه

سلام 

خیلی فعال شدم نه؟ :)) فقط چون آخر هفته هست همین =))

امروز باز اخطار سیل گرفتیم همین باعث شد که یاد موضوعی بی افتم. 

داستان برمیگرده به اولین سالی که اینجا بودم.

پاییز بود فکر کنم اوایل مهر خیلی بارون می اومد. 

روز قبلش خونه ی عمه ها بودیم (‌من عمه جان دختر عمه جان و خواهری) اشتباه نشه ها من زیاد عمه دارم :))

خلاصه عمه جان خونه ی خواهرش موند و ما بچه ها برگشتیم. 

خواهر جان با دوستش رفت بیرون من و دختر عمه جان داشتیم تلویزیون میدیم که یک دفعه برنامه قطع شد آژیر خطر زده شد و اخطار سیل در منطقه ی ما رو داد. اینقدر هم بارون می آمد که حد نداشت. اون موقع ها خونه ی ما نزدیک به ساحل بود 

یک بار - دو بار - سه بار ....

اینقدر تکرار شد که من وحشت کرده بودم. با دختر عمه جان بلند شدیم تند تند مدارک برداشتیم یکی یه چمدون کوچیک با لباس های ضروری برداشتیم و زدیم بیرون از خونه. رفتم دنبال خواهری و ترجیح دادیم بیرون بمونیم. 

موضوع خنده دار این بود که دیگه حتی بارون نمی آمد. 

زنگ زدم به ۹۱۱ گفتم من ترسیدم چی کار کنم. گفت اگر موضوع خیلی مهم بشه پلیس میاد در خونه  و بیرونتون میکنه. 

این داستان تبدیل شد به یک جوک توی خونه ی ما و همیشه با خنده ازش میگیم. 

چون بعد از اون فهمیدم هربار که بارون شدید باشه این رو میگن بخاطر اینکه اگر یک وقت خونه ی کسی رو آب گرفت از دولت شکایت نکنه بگه من نمیدونستم !!

یه فیلم گرفتم اگر بتونم میذارم مطمئن نیستم بشه فیلم گذاشت ولی عکس های کالج رو در ادامه ببینید 

البته عکس های همه جا نیست کلا کالج  ما خیلی بزرگه 

 


 


این عکس بیرون ساختمان کیتان هست هم محل کار من و هم جایی که بچه ها میان درس میخونن. به تازگی نماینده ی دانشجو ها تصمیم گرفته که فوتبال دستی بذارن که بچه ها کمی تفریح داشته باشن!



این طبقه ی بالای کیتان سنتر هست و عکس قسمت شمالی کالج رو نشون میده. ساختمانی که توی عکس میبینید جزو جدید ترین ساختمان هاست که مجهز به تمام تجهیزات ایمنی هست به جز کولر :)) 

طبقه ی پایین کوچه ی چپ عکس رو اگه ببینید یک دیوار قرمز هست ورودی به کافه تریا هست. 

قسمت جنوبی کالج هم کتاب خونه و چند تا ساختمان دیگه قرار داره . 




اینجا باز همون بخش شمالی کالج هست و منظقه ای تمام برنامه ها کالج اینجا برگذار میشه . مثل معرفی دانشگاه ها و جشن های عمومی. بهش میگن کوآد 

 




اینجا ساختمان تئاتر کالج هست. تمامی کلاس ها و تمرین های مربوط به تئاتر اینجا برگذار میشه به علاوه ی سمینار ها 



اون آخر عکس پشت نرده ها یک باغ یا به عبارتی گلخونه هست که برای کلاس های گیاه شناسی استفاده میشه.



اینم کتاب فروشی کالج. البته به این کوچیکی نیست من فقط یه کوچولو عکسش رو گرفتم. تمام کتاب های ما با قیمت خون پدر رییس دانشگاه اینجا فروخته میشه! البته گاهی هم هیچ راهی نداری برای فرار از خریدش


آخر هفته بارانی

سلام به همه صبح شنبه تون بخیر

اینجا ما ۱۱ ساعت و نیم از شما عقب هستیم. الان که مینویسم صبح زود شنبه ی شما هست و سر شب جمعه ی ما!

دیشب تا ساعت ۱۰ شب کالج بودم . روز های سه شنبه ۵ شنبه که میرسم خونه علنا بیهوش میشم. 

از پریشب همش داره بارون میاد که البته خیلی خوبه چون اخطار خشک سالی گرفته بودیم . 

فعلا اینقدر بارون داره میاد که احساس میکنم به زودی غرق میشیم :)))

تا الان به طور مرتب داریم اخطار سیل میگیریم!! الان توی اخطاری که داد گفت داره ۱ اینچ در ساعت بارون میاد!!! 

امشب باید مدارک مهم رو جمع کنم که جایی نباشه که خیس بشه. 

میترسم آب بیاد توی خونه. 

عکس گرفتم یه چندایی انشاالله فردا میذارم 

ببخشید کمی طول میکشه که به وبلاگ همه سر بزنم چون اینقدر نبودم که کلی پست عقب مونده هنوز هست که از همه بخونم

دوستتون دارم


پی نوشت: هیوا جانم این رمز بخدا کار نمیکنه دوباره برام بفرست!

2- دلارام جان کجایی :(

یک هفته ی دیوانه کننده!!!!

سلام به همه 

کلا از تک تکتون شرمنده هستم . این چند روز اینقدر تند گذشت که خودم هم نفهمیدم. 

هنوز کامل جا نیوفتادم و این بخاطر غیبت ۵ ماه ای بود که داشتم. 

جمعه از صبح رفتم بیرون آخرش هم کارهایی که میخواستم همه انجام نشد. 

شنبه هم همین وضع بود. 

دیروز ۶ سال سرکار بودم از ساعت ۹ صبح تا ۳ بعد از ظهر و از اون طرف ۳:۳۵ کلاس هام شروع میشد تا ساعت ۱۰ شب. وقتی رفتم سر کار دیدم کلا تعطیله!! بسته بودن برای تعمیرات و رییس من یادش رفته بود به ما بگه! دوباره مجبور شدم برگردم خونه .

اینروزا زندگیم به جز بدو بدو و درس خوندن چیزی نبوده. یه پست میخواستم بنویسم خیلی وقته که حتی دیگه تاریخ  گذشته شده. 

از جمعه رفتم دنبال خونه . اجاره تموم میشه این ماه و یک ماه از صاحب خونه وقت گرفتم برای جا پیدا کردن. فعلا یه جایی رو دیدم منتها مستاجر قبلی هنوز هستش باید بره تا من برم خونه رو ببینم اگر پسندیدم قرار داد رو امضا میکنم. 

جای همه خالی شام قرمه سبزی درست کردم و منتظرم که خواهرم بیاد 

هفته ی اول!

سلام. 

خوب سه شنبه که کالج شروع شد آخرین باری بود که فرصت کردم براتون بنویسم.

اون روز من تا ساعت 3 سر کار بودم. 3:30 تا 5 کلاس تاریخ و 7:30 تا 10 شب کلاس ریاضی داشتم. سر کلاس ها من عادت دارم ردیف اول بشینم چون اگر حتی یک ردیف عقب بشینم حواسم پرت میشه حالا یا به گوشی یا میرم توی عالم هپروت.

خلاصه فکر کنید ردیف اول جلوی استاد. اونم داشت درس میداد منم سرم همش می افتاد!! بچه ها شاید 5-6 بار سر کلاس خوابم برد ضمن اینکه سر استراحت 10 دقیقه ای توی راهرو هم خوابیدم =)) خلاصه تابلو شدم. 

ولی وقتی رسیدم خونه انگار نه انگار که خوابم میامد. 

دیروز هم  وقتی رسیدم خونه 4:30 بود اما دیگه نتونستم حتی غذا بخورم از 6 خوابم برد روی مبل تا صبح که گوشیم زنگ زد. 

حدود 24 ساعت هیچی نخوردم و اینقدر خوابم میامد که اصلا برام مهم نبود. ولی دیگه امیدوارم خوابم تنظیم بشه کمی. 

اهان راستی همون روز بهم خبر دادن که بهم 200 دلار کمک هزینه ی خرید کتاب تعلق میگیره و منم فعلا 154$ رو خرج یک کتاب کردم. 2 تا کتاب دیگه مونده که اونم به زودی درستش میکنم. 

یک توضیحی بدم در مورد این کمک هزینه:

اینجا برای اینکه کسی بهونه ی درس نخوندن نداشته باشه خیلی راه جلوی پاش میذارن. 

میگن وقتی شما تمام وقت کالج هستید ما به شما کمک هزینه ی تحصیلی و مالی میدیم. این کمک هزینه توی کالج کمتر از دانشگاه هست. حتی برای ماهایی که ساکن کالیفرنیا هستیم شامل یک برنامه ای میشیم که حتی هزینه ای برای واحد ها نمیدیم. ترمی هم حدود 3500 ازشون پول میگیرم.  البته اگر پول رو بگیری و واحد هات رو بندازی و نری کالج ازت میگیرن. 

یک سری برنامه ی های جنبی هم هست توی کالج که اگر عضوش باشی بهتره عضو شدن توی این برنامه ها بهت اجازه میده موقع ارسال پزیرش برای دانشگاه برای بار اول پولی ندی ( هر درخواست یک هزینه ای داره که تا پرداخت نکنی اصلا پرونده رو نگاه نمیکنن) و حق تقدم برای اسم نویسی توی کلاس ها و البته مشاور تحصیلی هم میدن. بیشتر برای درست انتخاب کردن واحد ها و راحت تر شدن ترنسفر به دانشگاه. و این برنامه ی خاص وقتی ما در ترم 3 مشاوره بگیریم (اول ترم وسط و اخر ترم) برای ترم بعدی بهمون کمک هزینه ی خرید کتاب میده و البته خودشون هم گاهی کتاب دارند که قرض بدن به بچه ها. 

منتظرم هوا کمی آفتابی باشه تا براتون از کالج عکس بگیرم و بذارم