ماه نیمروز

دختری هستم از ماه. با هزاران عشق و آرزو و رویاهایی بلند.

ماه نیمروز

دختری هستم از ماه. با هزاران عشق و آرزو و رویاهایی بلند.

بچه...

به نظر من بچه باید ۴ تا باشه. ۲ تا دختر ۲ تا پسر.

هم جفتشون جوره هم بچه ها خاله دایی عمو و عمه رو دارند.

وقتی با همسر جان در این مورد صحبت کردم اوایل جواب میداد واییی اصلا من از بچه بیذارم.

واقعا هم بود. همسایمون یه دختر داشت عروسک. خیلی هم شیرین زبون بود. شوهر من اصلا محل بهش نمیذاشت . دوست نداشت.

هر موقع بحث این موضوع میشد میگفتم نمیشه باید بچه دار بشیم حالا الان نه اما بعدا. یک بار گفت باشه اونم یکی فقط بخاطر تو.   

دو سال پیش دایی من دخترش رو آورد ایران که همه ببیننش. دخترش بد اخلاق اما خیلی نازه. شوهر جان اون سفر میره اصفهان که با دایی من ملاقات کنه و آشنا بشه من ایران نبودم ( کلا بگو من کی ایران بودم :)) )

برام تعریف میکرد که چقدر از این عروسک خوشش اومده.

دو هفته ی پیش باز دایی اومد ایران اینبار با یک پسر کوچولوی یک ساله. و دختر ۳ سالش.

خیلی ملوس بودن. شوهرم فقط با پسر بچه سرگرم بود چون دختر خانم نازشون زیاد بود و اخمو. گرچه اخر سفر که شد فقط سراغ شوهر جان ما رو میگرفت!!

شوهرم اونقدر بچه بغل نکرده که هرکسی پسر دایی رو بغل شوهر جان میدید میگفت معلومه این از بچه بدش میاد . اصلا اماتور بود توی بچه بغل کردن. :)) بچه ی بیچاره سر و ته میشد تو بغل شوهر جان!!

امشب بیرون بودیم شوهرم به یک بچه ی کوچیک اشاره کرد که روی صندلی ایستاده بود ماشین ها رو تماشا میکرد. بچه فقط کوچیک بود همین. بعضی وقت ها بعضی از بچه ها واقعا ناز هستند این حتی ناز هم نبود. اما نگاه شوهر من متفاوت بود..

نگاه با علاقه 

فکر کنم اونم دلش دیگه بچه میخواد......

البته الان واقعا موقع بچه دار شدن ما نیست

پی نوشت :

چند وقت پیش یک سر رفتم موسسه رسانه ی تصویر. چند تا فیلم قدیمی خریدم. الان دارم از کرخه تا راین رو میدیدم. یاد آوری دوران کودکی..

نظرات 17 + ارسال نظر
الین شنبه 18 آبان 1392 ساعت 23:27 http://zani2del.persianblog.ir

منم نینی میخوام

تورو خدا این یکی رو الان نخواه !!!!الان فقط آرامش بخواه برای خودت عزیز دلم :(

یاسمین شنبه 18 آبان 1392 ساعت 16:00 http://donyayeyasamin.blogsky.com

آخی دقیقا نظرتون با من یکیه منم همیشه دوس دارم دوتا دختر داشته باشم دوتا پسر حتی دوقولو اما برا من الان وقت این حرفا نیس که!!
اول سلام دوست گلم ممنون از حضور گرمت توی وبم و نظر لطفتون شما باافتخار لینک شدی عزیزم
موفق باشی

دخترقوی پنج‌شنبه 16 آبان 1392 ساعت 23:05 http://summer1392.persianblog.ir

راستی میدونی،قانونا باید یه پزشک 20دقیقا با بیمارش در مرود بیماریش صحبت کنه و جواباش رو بده؟؟
اما اگر از پزشکا دو سوال بیشتر بپرسی بهشون یا برمیخوره یا حوصله پاسخ دهی ندارند.
تو وبلاگمو تموم کردی؟چون مرز جدیده رو نپرسیدی

چرا دیگه بهت گفتم که بهم رمز ندادی ۳ تا یا ۴ تا از پست ها رو نخوندم بعد بهم رمز اون قدیمی رو دادی منم دیگه چیزی نگفتم گفتم حتما نمیخوای بدونم :(
و اما در مورد دکتر. بله قانونا خیلی کار ها باید بکنن. قانونا نباید مریض دیگه ای شاهد مکالمه ی ما باشه. قانونا دکتر محرم اسرار مریض هست نه کل مریض های اون دکتر. قانونا دکتر وظیفه داره در مورد بیماری روش درمان و حتی آزمایشی که انجام میدن توضیح بده اما به نظرت این کارو میکنن؟ نه!!!

baran پنج‌شنبه 16 آبان 1392 ساعت 17:30 http://fm2love1369.blogfa.com

سلام خوبی؟؟؟
فک کنم بلوگفا قاطی کرده وبم باز نمیشه

سلام. مرسی گلم تو خوبی؟
ببین بلاگفا این مشکل رو داره متاسفانه . الان خیلی ها از بلاگفا زدن بیرون. من هنوزم نتونستم قسمت نظرات وبلاگت رو باز کنم!!!!

ریحانه پنج‌شنبه 16 آبان 1392 ساعت 14:58 http://6962576.blogsky.com

وای بچه تو فکر نباش ادم هرچقدر از بچه ها بدش بیاد بچه خودش ک فرق داره عزیز میشه زید مثل
سوسک سیاهی بوده داشته رو دیوار راه میرفته مامانش میگه
آقربون دست وپای بلوریت برم بعله خود ب خود عزیز میشن تو فکر نباش شما قشنگ برعکس مایین جالبه من بچه دوس ندارم شوهری داره
موفق باشی گلم

اره :))) دقیقا همینه.

baran پنج‌شنبه 16 آبان 1392 ساعت 00:52

ای بابا چقد الکی گریه کردی...ولی خداییییش وضعیت بدیه آدم ندونه آیا مریضه یا نه...خداروشکر که چیزی نبوده....بابات چقد حال داشته تو اون شرایط

خیلی وحشتناکه بخصوص که دکتر ها فقط آزمایش رو مینوشتن و برو به سلامت. یکی نمی نشست برای من توضیح بده . هیچی

baran پنج‌شنبه 16 آبان 1392 ساعت 00:28 http://fm2love1369.blogfa.com

سلام عزیزم مرسی بابت رمز...
آپ هم کردم



باران جان به وبلاگت سر زدم. نظر هم دادم اما نمیدونم ثبت شد یا نه. دیگه هم قسمت نظرات باز نمیشه :( باز دوباره میام یکی دو ساعت دیگه ببینم درست شده یا نه

یک ذهن پریشان چهارشنبه 15 آبان 1392 ساعت 23:32 http://www.1zehneparishan.blogfa.com/

سطر اول رو که خوندم با خودم گفتم یا خدااااااا .
من با همین یه دونه شازده مصیبتها دارم

مامان منم همین رو میگه . میگه شما یکی رو بیار چنان توش میمونی که به دومی هم فکر نمیکنی چه برسه به ۴ تا:)))
البته ۴ تا بیشتر برای زمانی بود که هنوز خیلی درگیر ازدواج نشده بودم. الان خیلی به بچه فکر نمیکنم یعنی نمیرسم :))

دخترقوی چهارشنبه 15 آبان 1392 ساعت 21:43 http://summer1392.persianblog.ir

من همیشه دلم میخواست تو خونمون2تا پسرباشیمو دو تا دختر.
توعقد هستی؟

اره. یه مشکلاتی هست که هنوز عروسی نکردیم. البته به خواست من بوده

baran چهارشنبه 15 آبان 1392 ساعت 17:32 http://fm2love1369.blogfa.com

سلام عزیزم میشه به منم رمز بدی؟؟

ببخشید عزیزم فکر کردم فرستادم.
الان چک کن

باران پاییزی چهارشنبه 15 آبان 1392 ساعت 11:35 http://baranpaiezi.blogsky.com

ای جانم 4 تا بچه
من همیشه معتقدم هر بچه ای حتمن باید خاهر و برادر داشته باشه. چون خانوادهایی که که فقط دختر یا فقط پسر دارند یک نوع فضای زنانه و یا مردانه حکفرماست در منزل یا نزدیکی بیش از حد به مادر یا نزدیکی پیش از حد به پدر.
منم قبل تر ها 4 تا بچه رو قبول داشتم بعد ها فقط شد سه تا دختر و الان اصلن در هیچ شرایطی حاضر نیستم بچه ای رو به این دنیا دعوت کنم (فکر کن هنوز باباشو پیدا نکردم اینو می گم) چون در حقش واقعن بدی می کنم.


اره موافقم. ما خودمون ۲ تا دختر هستیم. ولی همیشه دلم یه برادر میخواست حتی هنوز هم به مامانم میگم دیر نشده
شوهر جان ما که اون موقع ها میگفت یکی اونم فقط دختر. حالا دیگه چون خیلی هیجان بچه پیدا کرده جرات نکردم ازش بپرسم :)))
ولی شما هم انشاالله بابای بچه رو که پیدا کردی اون موقع هر بچه ای آرزوش باید باشه که مامانش باران عزیز باشه

سمانه چهارشنبه 15 آبان 1392 ساعت 08:24 http://weroniika.blogfa.com/

سلام
من هم با چهار تا بچه موافقم
هنوز عمه نشدم و نمی دونم عمه شدن به شیرینی خاله شدن هست
و حیفم می آد دخترم خاله نشه
ولی با این اوضاع فرهنگی و اقتصادی نگران تربیت بچه ها هستم ،فکر می کنم به همون دوتا رضایت می دم

سلام
من هیچ وقت عمه نمیشم و بچه ام عمه نخواهد داشت و دایی هم همین طور.
فقط یه خواهر دارم که تمام آرزوش اینه که من بچه دار بشم :))
ولی واقعا با این اوضاع نمیشه هم به بیشتر تز از ۲ تا فکر کرد. چون تربیت بچه ها اصل مهمی هست که وقتی زیاد بشه نمیشه. اونم با این خونه های امروزی که کوچیک هست و آپارتمانی!!

عسل بانو چهارشنبه 15 آبان 1392 ساعت 07:55 http://asalbano.blogsky.com

سلام بانو
از آشناییت خوشحالم
خوشحال میشم رمزتو برام بذاری
امیدوارم دوستای خوبی برا هم باشیم
راستی کجا زندگی می کنی؟

سلام عزیزم.
به وبلاگ من خوش آمدی.
منم از آشناییت خوشحالم و متقابلا امیدوارم دوست های خوبی باشیم و بتونیم از نظرات هم استفاده کنیم.
من الان ایرانم اما در کل آمریکا زندگی میکنم

سمیه سه‌شنبه 14 آبان 1392 ساعت 23:54 http://an-khanum.blogfa.com

خب پس پیش پیش تبریک می گم
ظاهراً سابقه چندقلو زایی هم تو خانوادتون هست.
ایشالله 2 تا دوقلو دو تا دختر و دو تا پسر.

:)) اره از طرف خانواده ی پدری خیلی دو قلو داریم.
مرسی

سمیه سه‌شنبه 14 آبان 1392 ساعت 22:37 http://an-khanum.blogfa.com

سلام. خواهش می کنم عزیزم.
پس از من کوچیک تری
نه دیگه تا 30 سالگی 3 سال فاصله داری
دو تا دو قلو خوبه ؟
یکی اول بعدش یه سه قلو ؟
یه سه قلو بعد یکی نظرت چیه ؟؟

:)) اتفاقا من احتمال اینکه دو قلو بیارم خیلی زیاده ولی خدا نکنه. دیوونه میشم.
ولی دو تا دو قلو دختر پسر جور میشه :))

baran سه‌شنبه 14 آبان 1392 ساعت 22:36 http://fm2love1369.blogfa.com

سلام عزیزم خوش اومدی به وبم...آخی ی ی ی نازی 4 تا زیاد نیس تو این وضع اقتصادی؟؟؟وضع اقتصادیشم هیچی تو این اوضاعه جامعه سخته تربیت 4 تا بچه&در هر صورت هیچی پاکتر و نازتر و دوس داشتنی تر از بچه نیس
اما در مورد خودم....منم تا اونجایی که راه داشت گذشت کردم ولی دیگه از این به بعدترش داره حقم ضایع میشه درسته زنم ولی انسانم حق خوشحالی دارم شادی دارم همونطور که آقایون دارن ولی انگار تو این مملکت هر کی زنه خودش به خودی خود مجرمه و باید زجر بکشه همه چی رو تحمل کنه تموم عمرش پای یه مرد نامرد کثیف بشینه که چی؟که زنه...ولی من اینطوری فکر نمیکنم...تا اونجایی که بتونم از مهریم نمیگذرم...ولی اگه دیدم طلاقم نمیده بعد یه مدت شاید بگذرم حالا ببینم چی میشه...مرسی از نظرت فداتشم

والا این حرفا ماله زمانی بود که اصلا نه قرار بود من مادر بشم نه فکر هزینه و غیره و اینا رو میکردم.
اون توضیحات رو دادم که بگم شوهر جان چقدر بدش میامد از بچه.
اما در کل الان میگم شرایط بچه دار شدن ندارم بخاطر همین که تربیت و رفاه بچه برام مهمه چون الان شرایطم جور نیست اصلا بچه نمیخوام.
و اما در مورد خودت چیزی که من یادمه اینه که اگر زن مهریه رو بخواد اما درخواست طلاق نکنه مرد باید مهریه رو بده چون عندالمطالبه هست.
شما مهریه رو بگیر بعد طلاقت رو بگیر. البته حتما با یک وکیل مشورت کن. این مدل مرد ها رو نباید گذاشت راست راست بچرخن. باید تقاص هدر کردن عمر و وقت زن بی پناه رو بدن.

سمیه سه‌شنبه 14 آبان 1392 ساعت 22:10 http://an-khanum.blogfa.com

سلام
من با نظرتون موافقم.
البته نه چهار تا بلکه 3 تا
از اون جا که نمی دونم چند سالتونه ترجیحاً در مورد ادامه ی مطلبتون نظر نمی دم....

سلام. مرسی که به من سر زدی.
من ۲۷ سالمه. بنابراین نهایتا به یکی باید رضایت داد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد