ماه نیمروز

دختری هستم از ماه. با هزاران عشق و آرزو و رویاهایی بلند.

ماه نیمروز

دختری هستم از ماه. با هزاران عشق و آرزو و رویاهایی بلند.

پازل جدید من

سلام

امروز بالاخره خریدمش. این اولین چیزی بود که چشمم رو گرفت اما کلی گشتم تا باز برگشتم سر این. 

نمیفهمم چرا این عکس ها کج میشه

 


 

قهرمان نه پهلوان

سلام

داستان پوریای ولی رو همه شنیدید درسته؟

همون پهلوانی که بخاطر دل یک مادر جلوی یک حریف خیلی ساده شکست خورد و پهلوان شد نه قهرمان 

حالا بشنوید از داستان های قهرمان های امروزی که پهلوان نیستند. 

حدود دو سال پیش بود با شوهر جان و عموی عزیزشون رفته بودیم پاساژ پایتخت توی میرداماد. 

برای پارک ماشین رفته بودیم کوچه ی پشتی پارک کردیم. موقع رفتن یه ماشین پرادو توجه من رو جلب کرد که به صورت دوبله و بدون سرنشین پارک کرده بود و عملا هم کوچه رو بند آورده بود و هم جلوی چند ماشین بود. با خودم گفتم لابد از این چند ثانیه ای ها هست رفته بسته ای رو بیاره چون خیلی نزدیک درب پشتی پاساژ بود. 

حدود ۲۰ دقیقه ای کار ما طول کشید و وقتی برگشتم صدای بوق و داد و بیداد می آمد. 

یک مرد ریز نقش که صاحب یک پراید بود داشت بوق میزد و داد میزد که این ماشین رو بردارید چرا مزاحم راه هست. البته بگم که بخاطر پارک ماشین در دو طرف عملا کوچه بند شده بود و ترافیک شدیدی به وجود اومده بود بخاطر اون پرادو. 

بخاطر کنجاوی زیادی که دارم از شوهرم خواستم کمی بمونیم ببینیم این صاحب بی فکر ماشین کی هست. 

یک دفعه دیدم از ساختمان روبروی پاساژ یک مرد بلند قد چهار شونه اومد با قیافه ی خیلی آشنا!! 

وقتی که اون صاحب پراید بهش اعتراض کرد شروع کرد به کتک زدن اون مرد. 

که چرا اعتراض کرده به جای پارک ماشینش. بدون توجه به اینکه باعث بسته شدن کوچه شده بود و اینکه خلاف کار بود. 

یک دفعه اون مرد رو شناختم. 

همین رو بگم که یک زمانی مدال المپیک گرفته بود. 

باورم نمیشد. کسی که مثلا قهرمان این کشور معرفی شده بود 

اما آیا معروفیت باید باعث بشه که قوانین رو زیر پا گذاشت و بعد به جای عذرخواهی طرف م.ع.ت.ر.ض رو کتک زد؟

متاسفانه قهرمانی برای بعضی ها باعث میشه که به عنوان یک استوره بهش نگاه کنن و اون رو الگوی خودشون قرار بدن تبدیل میشه به استفاده از موقعیت و زور بازو.

پی نوشت:

۱-خیلی دنبال پازل گشتم اما هنوز چیزی که میخوام رو پیدا نکردم 

۲- آرزو جون دیشب که شما رفتی تیراژه یادت هست که اونجا پازل فروشی بود یا نه؟ چون یادمه ۲-۳ سال پیش یه مغازه بود فقط پازل داشت. میخوام ببینم اگر هنوز هست برم اگر نه که این همه راه الکی نرم تا اونجا

۳- خونه رو خیلی کثیف کردم اصلا هم حوصله ندارم تمیزش کنم. پنج شنبه مامانم میاد باید تمیز تحویلش بدم :(((

شرمنده

سلام به همه ی دوستای نازنینم 

شرمنده ی تک تکون هستم

این چند روز کمی درگیر بودم نرسیدم نظر ها رو تایید کنم دیشب فقط تونستم بیام به وبلاگ هاتون سر بزنم 

دیروز کلاس خود آراییم شروع شد خیلی جالب بود خوشم اومد. هم گریم یاد میده که برای رفتن عروسی و اینا خیلی خوبه هم ارایش برای یک روز عادی. 

امروزم بالاخره رفتم دندونم رو هم درست کردم و خوشحالم که دیگه اذییت نمیکنه  

خیلی دوستتون دارم 

مرسی که هستید

پی نوشت:

دنب�%

پازل ناتمام!

سلام 

امشب عکس میذارم فقط. راستش غمنامه یکی از دوستان رو خوندم خیلی دلم و حالم گرفت. خدا بهش صبر بده. 


پازل احتمالا دیگه تکمیل نمیشه. یکی از قطعه هاش گم شده البته ادامه میدم اما خوب تکمیل نمیشه. این جور پازل ها هر تیکه ایش خیلی مهمه. حالا میبینید چی میگم 

اگر پست قبل رو نخوندید در مورد هنری هشتم و ۶ زنش نوشتم. 

اهان راستی دیروز رفتم برای ترمیم ناخن کمی هم تغییر دادم ناخن هام رو به نظرم از دفعه ی قبلی خیلی بهتر شده. دوست دارم نظرتون رو بدونم. 

جمعه ی خوبی داشته باشید 

دوستتون دارم تک تکتون رو

پی نوشت : 

شوهر جان که دید من خیلی دارم سر این پازل غصه میخورم نشست دونه دونه پازل ها رو شمرد شد ۹۹۳!! یعنی ۷ قطعه کم 

فردا دوباره میشمارم اگر همین طور باشه دیگه این رو ادامه نمیدم میرم یکی دیگه میخرم. درسته توی پست پازل زندگی گفتم قطعه ی اشتباه رو میشه جای گزین کرد اما بر عکس پازل زندگی که اگر خدایی نکرده قطعه ای کم بشه مثل یکی از عزیزان اما بازم پازل زندگی رو میشه ادامه داد و ساخت ولی این پازل های بازی رو نه!


 نمیدونم چرا با اینکه دوربین کج نبوده عکس ها اینجا خودشون پیچیدن!!!!

ادامه مطلب ...

هنری هشتم

سلام

هنری هشتم دومین پادشاه از سلسله ی تئودور ها بود که بعد از پدرش هنری هفتم در سال ۱۵۰۹ بر تخت پادشاهی انگلستان نشست. 

از دوران هنری هشتم سخن های زیادی هست. که از مهم ترین آنها میتوان شروع مذهب جدید در انگلستان را نام برد.

هنری هشتم ۶ زن داشت 

۱- کاترین آراگون. پرنسس اسپانیایی و عمه ی امپراطور اسپانیا 

۲- لیدی آن بولین 

۳- لیدی جین سیمور

۴-آن کلیوز

۵- کاترین هاوارد

۶- کارتین پار.


کاترین آراگون

این پرنسس اسپانیای بیوه پرنس آرتور برادر هنری بود که هنری در سال تاج گذاری خود ۱۵۰۹ وی را به همسری برگزید. حاصل این ازدواج یک دختر به نام مری بود که بعدها ملکه ی انگلستان شد. 

هنری هشتم مرد عیاشی بود و با بیشتر بانوان دربار بخصوص ندیمه های ملکه کاترین همبستر میشد. اما همه مقطعی و گذرا بودند. 

آن بولین

خانواده ی بولین ابتدا ساکن فرانسه بودند اما بعد از سفر پادشاه به فرانسه و دیدن دو دختر بولین مری و آن دستور داد آنها به انگلستان بازگردند. مری مدت کوتاهی معشوق پادشاه شد ولی بعد از مدتی او هم به جمع دیگر معشوقان پیوست. در این بین آن که از زیبایی خاص و هوش فراوانی برخوردار بود توجه پادشاه رو به خودش جلب کرد. هنری هشتم عاشق آن شد و چندین سال با کلیسای کاتولیک در جنگ بود برای اینکه ازدواج خود با زن برادرش یعنی کارتین آراگون را غیر قانونی جلوه دهد. در این زمان بود که افکار روشنفکرانه ای در انگلستان در حال رشد بود و در محافل خصوصی صحبت از عدم اعتماد به کلیسای رم بود. این دسته اعتقاد داشتند که کلیسای رم تنها به فکر منافع خود و جمع آوری ثروت است در حالی که این گروه به ساده زیستی و مسیح بدون رابطه اعتقاد داشتند. از انجایی که طلاق در کلیسای کاتولیک مرسوم نیست هنری سعی بر این داشت که کلیسا را متقاعد کند که این ازدواج غیرقانونی بوده . ( چون در متون مذهبی کاتولیک ازدواج برادر با زن برادر منع شده) زمانی که هنری نتوانست تاییدیه غیر قانونی بودن ازدواج خود را بگیرد به این گروه جدید و تازه تاسیس روی آورد و خود را رییس کلیسای انگلستان اعلام کرد و از کلیسای کاتولیک اعلام استقلال کرد. 

بعد از این کار در سال ۱۵۳۳ کاترین را طلاق داد و با آن بولین که آن زمان از هنری باردار بود ازدواج کرد. حاصل این ازدواج یک دختر بود به نام الیزابت که بعدها بعد از خواهرش مری بر تخت پادشاهی نشست و محبوب ترین ملکه شد. 

هنری از به دنیا آمدن الیزابت خیلی خوشحال نبود چرا که او هم مانند هر پادشاهی به دنبال پسر بود. گرچه آن چندین بار پس از آن باز هم باردار شد اما همه را سقط کرد.

جین سیمور

همان طور که هنری از به دنیا آمدن فرزند دختری دیگر ناامید شد. خیلی ها از اینکه آن ملکه ی انگستان شده بود بسیار خشمگین بودند البته نه به خاطر به اصطلاح دختر زا بودن وی بلکه بخاطر موقعیت هایی که خود از دست داده بودند. 

در این حین دختر زیبایی به نام جین سیمور وارد دربار شد و به ندیمگی ملکه در آمد. بخاطر نفوذ فراوان سیمور ها در دربار توطئه های فراوانی بر علیه آن ملکه ی وقت چیده شد. به وی تهمت خیانت زدند و در نهایت در سال ۱۵۳۶ آن بولین را اعدام کردند. 

پادشاه با جین سیمور ازدواج کرد و حاصل این ازواج پرنس ادوارد بود. جین سیمور بعد از زایمان به علت خون ریزی زیاد در سال ۱۵۳۷ از دنیا رفت

 آن از کلیوز

 دو سال بعد از مرگ جین سیمور هنری با آن در ۶ ژانویه ۱۵۴۰ ازدواج کرد. این ازدواج همانند ازدواج اول بیشتر س.یا.سی بود تا عاشقانه و هنری فقط از آن کلیوز نقاشی ای دیده بود.و ازدواج بخاطر ایجاد روابط حسنه با آلمان آن زمان انجام شد.  اگر اشتباه نکنم پادشاه از اینکه آن همیشه بو میداده شاکی بوده و با استناد بر اینکه آن قبلا ازدواج کرده بود شش ماه بعد او را طلاق داد اما لقب خواهر پادشاه را به او داد به همراه خانه و خدمه. چیزی که از بانوی اول خود کاترین دریغ کرده بود

کاترین هاوارد

در ۲۸ جولای ۱۵۴۰ چند روز پس از طلاق از آن کلیوز هنری هشتم با کاترین ازدواج کرد. کاترین از اقوام خیلی نزدیک آن بولین بود . هنری هشتم بسیار از این ازدواج خشنود بود اما کاترین به سرعت بعد از ازدواج شروع به خیانت به پادشاه کرد و با مردان متعددی همبستر شد. ۲ سال بعد از سال ۱۵۴۲ این ملکه نیز به اعدام محکوم شد.

کاترین پار

کاترین بیوه ای بود که در سال ۱۵۴۳ به عقد هنری در آمد. 

در آن زمان علی رقم زمان آن بولین که پادشاه به گروه جدید بها داده بود برای ازدواج با او هنوز گروه جدید با عقاید مذهبی جدید همچنان در خفا بودند و همراهان آنان زنده زنده در آتش میسوختند. 

کاترین برخلاف ظاهر در باطن با گروه روشنفکران آن زمان همراه بود و زمانی که چاپلوسان دربار به این موضوع پی بردند و سعی داشتند موضوع را به اطلاع پادشاه برسانند دیگر خیلی دیر شده بود.

هنری هشتم در ۱۵۴۷ در اثر ابتلا به بیماری درگذشت.

  ادامه مطلب ...