ماه نیمروز

دختری هستم از ماه. با هزاران عشق و آرزو و رویاهایی بلند.

ماه نیمروز

دختری هستم از ماه. با هزاران عشق و آرزو و رویاهایی بلند.

هنری هشتم

سلام

هنری هشتم دومین پادشاه از سلسله ی تئودور ها بود که بعد از پدرش هنری هفتم در سال ۱۵۰۹ بر تخت پادشاهی انگلستان نشست. 

از دوران هنری هشتم سخن های زیادی هست. که از مهم ترین آنها میتوان شروع مذهب جدید در انگلستان را نام برد.

هنری هشتم ۶ زن داشت 

۱- کاترین آراگون. پرنسس اسپانیایی و عمه ی امپراطور اسپانیا 

۲- لیدی آن بولین 

۳- لیدی جین سیمور

۴-آن کلیوز

۵- کاترین هاوارد

۶- کارتین پار.


کاترین آراگون

این پرنسس اسپانیای بیوه پرنس آرتور برادر هنری بود که هنری در سال تاج گذاری خود ۱۵۰۹ وی را به همسری برگزید. حاصل این ازدواج یک دختر به نام مری بود که بعدها ملکه ی انگلستان شد. 

هنری هشتم مرد عیاشی بود و با بیشتر بانوان دربار بخصوص ندیمه های ملکه کاترین همبستر میشد. اما همه مقطعی و گذرا بودند. 

آن بولین

خانواده ی بولین ابتدا ساکن فرانسه بودند اما بعد از سفر پادشاه به فرانسه و دیدن دو دختر بولین مری و آن دستور داد آنها به انگلستان بازگردند. مری مدت کوتاهی معشوق پادشاه شد ولی بعد از مدتی او هم به جمع دیگر معشوقان پیوست. در این بین آن که از زیبایی خاص و هوش فراوانی برخوردار بود توجه پادشاه رو به خودش جلب کرد. هنری هشتم عاشق آن شد و چندین سال با کلیسای کاتولیک در جنگ بود برای اینکه ازدواج خود با زن برادرش یعنی کارتین آراگون را غیر قانونی جلوه دهد. در این زمان بود که افکار روشنفکرانه ای در انگلستان در حال رشد بود و در محافل خصوصی صحبت از عدم اعتماد به کلیسای رم بود. این دسته اعتقاد داشتند که کلیسای رم تنها به فکر منافع خود و جمع آوری ثروت است در حالی که این گروه به ساده زیستی و مسیح بدون رابطه اعتقاد داشتند. از انجایی که طلاق در کلیسای کاتولیک مرسوم نیست هنری سعی بر این داشت که کلیسا را متقاعد کند که این ازدواج غیرقانونی بوده . ( چون در متون مذهبی کاتولیک ازدواج برادر با زن برادر منع شده) زمانی که هنری نتوانست تاییدیه غیر قانونی بودن ازدواج خود را بگیرد به این گروه جدید و تازه تاسیس روی آورد و خود را رییس کلیسای انگلستان اعلام کرد و از کلیسای کاتولیک اعلام استقلال کرد. 

بعد از این کار در سال ۱۵۳۳ کاترین را طلاق داد و با آن بولین که آن زمان از هنری باردار بود ازدواج کرد. حاصل این ازدواج یک دختر بود به نام الیزابت که بعدها بعد از خواهرش مری بر تخت پادشاهی نشست و محبوب ترین ملکه شد. 

هنری از به دنیا آمدن الیزابت خیلی خوشحال نبود چرا که او هم مانند هر پادشاهی به دنبال پسر بود. گرچه آن چندین بار پس از آن باز هم باردار شد اما همه را سقط کرد.

جین سیمور

همان طور که هنری از به دنیا آمدن فرزند دختری دیگر ناامید شد. خیلی ها از اینکه آن ملکه ی انگستان شده بود بسیار خشمگین بودند البته نه به خاطر به اصطلاح دختر زا بودن وی بلکه بخاطر موقعیت هایی که خود از دست داده بودند. 

در این حین دختر زیبایی به نام جین سیمور وارد دربار شد و به ندیمگی ملکه در آمد. بخاطر نفوذ فراوان سیمور ها در دربار توطئه های فراوانی بر علیه آن ملکه ی وقت چیده شد. به وی تهمت خیانت زدند و در نهایت در سال ۱۵۳۶ آن بولین را اعدام کردند. 

پادشاه با جین سیمور ازدواج کرد و حاصل این ازواج پرنس ادوارد بود. جین سیمور بعد از زایمان به علت خون ریزی زیاد در سال ۱۵۳۷ از دنیا رفت

 آن از کلیوز

 دو سال بعد از مرگ جین سیمور هنری با آن در ۶ ژانویه ۱۵۴۰ ازدواج کرد. این ازدواج همانند ازدواج اول بیشتر س.یا.سی بود تا عاشقانه و هنری فقط از آن کلیوز نقاشی ای دیده بود.و ازدواج بخاطر ایجاد روابط حسنه با آلمان آن زمان انجام شد.  اگر اشتباه نکنم پادشاه از اینکه آن همیشه بو میداده شاکی بوده و با استناد بر اینکه آن قبلا ازدواج کرده بود شش ماه بعد او را طلاق داد اما لقب خواهر پادشاه را به او داد به همراه خانه و خدمه. چیزی که از بانوی اول خود کاترین دریغ کرده بود

کاترین هاوارد

در ۲۸ جولای ۱۵۴۰ چند روز پس از طلاق از آن کلیوز هنری هشتم با کاترین ازدواج کرد. کاترین از اقوام خیلی نزدیک آن بولین بود . هنری هشتم بسیار از این ازدواج خشنود بود اما کاترین به سرعت بعد از ازدواج شروع به خیانت به پادشاه کرد و با مردان متعددی همبستر شد. ۲ سال بعد از سال ۱۵۴۲ این ملکه نیز به اعدام محکوم شد.

کاترین پار

کاترین بیوه ای بود که در سال ۱۵۴۳ به عقد هنری در آمد. 

در آن زمان علی رقم زمان آن بولین که پادشاه به گروه جدید بها داده بود برای ازدواج با او هنوز گروه جدید با عقاید مذهبی جدید همچنان در خفا بودند و همراهان آنان زنده زنده در آتش میسوختند. 

کاترین برخلاف ظاهر در باطن با گروه روشنفکران آن زمان همراه بود و زمانی که چاپلوسان دربار به این موضوع پی بردند و سعی داشتند موضوع را به اطلاع پادشاه برسانند دیگر خیلی دیر شده بود.

هنری هشتم در ۱۵۴۷ در اثر ابتلا به بیماری درگذشت.

   من خیلی تاریخ دوست دارم و از بین اونا همیشه عجیب غریب ها بیشتر مورد علاقه ی من هستند. مثل تاریخ در زمان هنری هشتم. 

ملکه ی محبوب من هم آن بولین هست چرا که دختر بسیار زیرک و باهوشی بود. بر خلاف بقیه ندیمه ها یک شب رو مهمان پادشاه بودند و شب بعد دیگر هیچ فقط پچ پچی ازشون باقی میموند در دربار آن کاری کرد که ملکه ی انگلستان شد. درسته که بدخواهانش در آخر باعث اعدامش شدند اما این دلیلی بر بد بودن اون نمیشه. چون در تاریخ اثبات شده که تمام اتهامات بر علیه وی توطئه ای بیشتر نبوده. 

اگر دوست داشتید این دوتا کتاب رو بخونید که در همون زمان میگذره :

۱- خائن بیگناه نوشته الیسون ویر 

۲- لیدی الیزابت نوشته ی الیسون ویر 

دو تا کتاب حالت رمان هست. و خیلی از تاریخ رو توی خودش گنجانده. بخصوص که خائن بیگناه واقعا غم انگیزه داستان ملکه ی ۹ روزه ی انگلستان هست که با توطئه ملکه میشه و بعد هم توسط مری اعدام. فقط ۱۴ سالش بوده. 


پی نوشت:

۱-ببخشید که این چند روز نبودم کمی درگیر بودم و شب ها بیهوش میشدم

۲-به زودی هم عکس پازل میذارم که زیاد پیش نمیره و هم از ناخن های جدیدم که عاشقشونم :))

۳- این اصفهان هم گذاشت من برگردم تهران چنان برفی اومده دیدنی. منه بد بخت فقط سرما کشیدم!!

۴- مرسی که هستید. خیلی گلید 

نظرات 14 + ارسال نظر
الین دوشنبه 23 دی 1392 ساعت 01:39 http://zani2del.persianblog.ir

اوه مقسی مادام پس مجوز پخش نداره

نه اصلا :)))))))

الین یکشنبه 22 دی 1392 ساعت 05:33

اون نظر که بی نام بود من بودم

الین یکشنبه 22 دی 1392 ساعت 05:32

ممنون جالب و آموزنده بود. اما به یه نتیجه رسیدم خوشحال میشم با توجه که به اینکه مطالعه کردی بگی. به این نتیجه رسیدم اونایی که با خیانت و توطئه اومدن اسیر توطئو شدن و رفتن و این بزرگترین درس تاریخه. ضمنا گفتی سریال تئودورها رو میبینی علاقه مند به دیدنش شدم فقط یک سوال اینکه با توجه به بیس اصلی داستان که عیاشی و هوس بازی پادشاه هست آیا سکانس های مستهجن داره؟ مثلا مثل اسپارتاکوس منظورم سکانس معاشقه یا اینایی که تو همه فیلم ها هست نیست چون با داداشام میبینیم ناجور نباشه .وقابل نمایش باشه

قطعا همین طوره. ببین توی کتاب خائن بیگناه برادر زاده ی پادشاه با توطئه کاری میکنه که دختر خودش که هیچ ربطی هم به تاج و تحت نداره بشه ملکه و بعد با بقیه توطئه کردن و اون رو خلع ملکه مری فرزند اول هنری رو به سلطنت رسوندند و اون جین بیچاره که فقط طعمه بود رو اعدام کردند .
اها ضمنا سریال اصلا مناسب این نیست که با اونا ببینی. خیلی صحنه های ناجور داره

عاصی شنبه 21 دی 1392 ساعت 16:07 http://asysepid.blogsky.com

من سریال تادرز (تئودورز) رو با اشتیاق زیادی میدیدم.... با خوندن مطلبت خیلی یاد سریال افتادم. منم آن بولین رو دوست داشتم.
ممنونم بخاطر این پست خوب تاریخی و دقیقت

ممنون از شما که سر زدید. بله سریال زیبا ولی غم انگیز است

عجب آدمی بوده هاااا .
منم تاریخو دوست دارم منتها در مورد تاریخ ایران بیشتر خوندم .

من چون تاریخ ایران رو توی کتاب های مدرسه خوندیم نمیدونم چرا خیلی میلی بهش ندارم اما تاریخ دنیا رو خیلی دوست دارم

صنم شنبه 21 دی 1392 ساعت 10:35 http://daftaresanam.persianblog.ir/

اوووه چه خبر بوده!!!
ممنون بابت این پست

پرنیان پنج‌شنبه 19 دی 1392 ساعت 18:45 http://www.najvaye1zan.blogfa.com

عزیزم من فایل اشپزی رو با عکسها برات ایمیل کردم . ایمیلت رو چک کن

سلام گلم چیزی نگرفتم حالا باز دوباره ایمیل رو برات میفرستم

سمانه پنج‌شنبه 19 دی 1392 ساعت 13:10 http://weroniika.blogfa.com/

سلام
مطالب جالبی بود
ممنون از وقتی که گذاشتی
مشتاقانه منتظر عکس پازل هستم
من فکر می کنم یکی از سخت ترین کارهای دنیا چیدن پازل 1000 تکه ای هست

سلام
خواهش میکنم.
فکر کنم این پازل ساخته نشه. تا الان دو تا از تیکه هاش رو دیدم نیست. فکر کنم خواهر جان سری قبلی که خواسته بسازه گم کرده. با این حال بازم میگردم دو قطعه ی مهمی گم شده :(
ولی واقعا سخته

دریا پنج‌شنبه 19 دی 1392 ساعت 11:45 http://ruzgareman.persianblog.ir/

واااااااااااا بانو این کی بوده دیگه... خوب شد که مرد والا 14 زن دیگه میگرفت بعد شما باید چند جلد کتاب دیگه میخوندی

:)))
البته من از بین تمام زن ها فقط کتاب های مربوط به آن بولین رو خوندم

باران پاییزی پنج‌شنبه 19 دی 1392 ساعت 11:18 http://baranpaiezi.blogsky.com

ممنون ا به اشتراک گذاری این رمان
1- هر جا هستی خوب و خوش باش
2- حداقل تا قبل رفتن این پازل رو رهپا کن دختر خوب
3- لرزم گرفت یهو
4-

خواهش میکنم عزیزم.
ولی فکر کنم پازل دیگه ساخته نشه تا الان دو تا تیکه اش گم شده :((

آرزو پنج‌شنبه 19 دی 1392 ساعت 08:39 http://omidandarezo.mihanblog.com/

خیلی جالب بود. ممنون
من هم یه زمانی رمان های تاریخی میخوندم
اما از اونجایی که معمولا پایان خوشی ندارن! و من هم به شدت تحت تاثیر قرار میگیرم! دیگه نمی خونم.
آخرین رمانی که خوندم زندگی ماری آنتوان بود. کلی گریه کردم! برای رمان های معمولی اشکم در میاد چه برسه به اینها که واقعی هستن. فعلا نمی خونم اما تو که تعریف کردی خیلی خوشم اومد

والی پس اصلا اون خائن بی گناه رو نخون.
من ماری آنتونت رو هم خیلی دوست دارم. اونم داستان جالبی داشته و پایان غم انگیز

شازده کوچولو چهارشنبه 18 دی 1392 ساعت 23:47 http://bozorgmehrpoetic.blogfa.com/

دلنوشته هاتو زیبا مینویسی تا به تبادل لینک برسیم [گل][لبخند]

لینک شدید

زویا چهارشنبه 18 دی 1392 ساعت 23:47 http://zehnemanedige.persianblog.ir

این خانم بولین رو فیلمشو دیدم. خیلی قشنگ بود. اسم فیلم هم فکر کنم خواهران یا دختران بولین بود :)
منتظر عکسات هستم

خواهرشوهر چهارشنبه 18 دی 1392 ساعت 22:09 http://harfayekhaharshohari.blogfa.com

دستت درد نکنه
خیلى خوشمان امد،
بسى جالب انگیز بود

خواهش میکنم خواهر شوهر جان
خوشحالم که خوشتون اومد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد