ماه نیمروز

دختری هستم از ماه. با هزاران عشق و آرزو و رویاهایی بلند.

ماه نیمروز

دختری هستم از ماه. با هزاران عشق و آرزو و رویاهایی بلند.

شرمنده

سلام به همه ی دوستای نازنینم 

شرمنده ی تک تکون هستم

این چند روز کمی درگیر بودم نرسیدم نظر ها رو تایید کنم دیشب فقط تونستم بیام به وبلاگ هاتون سر بزنم 

دیروز کلاس خود آراییم شروع شد خیلی جالب بود خوشم اومد. هم گریم یاد میده که برای رفتن عروسی و اینا خیلی خوبه هم ارایش برای یک روز عادی. 

امروزم بالاخره رفتم دندونم رو هم درست کردم و خوشحالم که دیگه اذییت نمیکنه  

خیلی دوستتون دارم 

مرسی که هستید

پی نوشت:

دنب�%

پازل ناتمام!

سلام 

امشب عکس میذارم فقط. راستش غمنامه یکی از دوستان رو خوندم خیلی دلم و حالم گرفت. خدا بهش صبر بده. 


پازل احتمالا دیگه تکمیل نمیشه. یکی از قطعه هاش گم شده البته ادامه میدم اما خوب تکمیل نمیشه. این جور پازل ها هر تیکه ایش خیلی مهمه. حالا میبینید چی میگم 

اگر پست قبل رو نخوندید در مورد هنری هشتم و ۶ زنش نوشتم. 

اهان راستی دیروز رفتم برای ترمیم ناخن کمی هم تغییر دادم ناخن هام رو به نظرم از دفعه ی قبلی خیلی بهتر شده. دوست دارم نظرتون رو بدونم. 

جمعه ی خوبی داشته باشید 

دوستتون دارم تک تکتون رو

پی نوشت : 

شوهر جان که دید من خیلی دارم سر این پازل غصه میخورم نشست دونه دونه پازل ها رو شمرد شد ۹۹۳!! یعنی ۷ قطعه کم 

فردا دوباره میشمارم اگر همین طور باشه دیگه این رو ادامه نمیدم میرم یکی دیگه میخرم. درسته توی پست پازل زندگی گفتم قطعه ی اشتباه رو میشه جای گزین کرد اما بر عکس پازل زندگی که اگر خدایی نکرده قطعه ای کم بشه مثل یکی از عزیزان اما بازم پازل زندگی رو میشه ادامه داد و ساخت ولی این پازل های بازی رو نه!


 نمیدونم چرا با اینکه دوربین کج نبوده عکس ها اینجا خودشون پیچیدن!!!!

ادامه مطلب ...

هنری هشتم

سلام

هنری هشتم دومین پادشاه از سلسله ی تئودور ها بود که بعد از پدرش هنری هفتم در سال ۱۵۰۹ بر تخت پادشاهی انگلستان نشست. 

از دوران هنری هشتم سخن های زیادی هست. که از مهم ترین آنها میتوان شروع مذهب جدید در انگلستان را نام برد.

هنری هشتم ۶ زن داشت 

۱- کاترین آراگون. پرنسس اسپانیایی و عمه ی امپراطور اسپانیا 

۲- لیدی آن بولین 

۳- لیدی جین سیمور

۴-آن کلیوز

۵- کاترین هاوارد

۶- کارتین پار.


کاترین آراگون

این پرنسس اسپانیای بیوه پرنس آرتور برادر هنری بود که هنری در سال تاج گذاری خود ۱۵۰۹ وی را به همسری برگزید. حاصل این ازدواج یک دختر به نام مری بود که بعدها ملکه ی انگلستان شد. 

هنری هشتم مرد عیاشی بود و با بیشتر بانوان دربار بخصوص ندیمه های ملکه کاترین همبستر میشد. اما همه مقطعی و گذرا بودند. 

آن بولین

خانواده ی بولین ابتدا ساکن فرانسه بودند اما بعد از سفر پادشاه به فرانسه و دیدن دو دختر بولین مری و آن دستور داد آنها به انگلستان بازگردند. مری مدت کوتاهی معشوق پادشاه شد ولی بعد از مدتی او هم به جمع دیگر معشوقان پیوست. در این بین آن که از زیبایی خاص و هوش فراوانی برخوردار بود توجه پادشاه رو به خودش جلب کرد. هنری هشتم عاشق آن شد و چندین سال با کلیسای کاتولیک در جنگ بود برای اینکه ازدواج خود با زن برادرش یعنی کارتین آراگون را غیر قانونی جلوه دهد. در این زمان بود که افکار روشنفکرانه ای در انگلستان در حال رشد بود و در محافل خصوصی صحبت از عدم اعتماد به کلیسای رم بود. این دسته اعتقاد داشتند که کلیسای رم تنها به فکر منافع خود و جمع آوری ثروت است در حالی که این گروه به ساده زیستی و مسیح بدون رابطه اعتقاد داشتند. از انجایی که طلاق در کلیسای کاتولیک مرسوم نیست هنری سعی بر این داشت که کلیسا را متقاعد کند که این ازدواج غیرقانونی بوده . ( چون در متون مذهبی کاتولیک ازدواج برادر با زن برادر منع شده) زمانی که هنری نتوانست تاییدیه غیر قانونی بودن ازدواج خود را بگیرد به این گروه جدید و تازه تاسیس روی آورد و خود را رییس کلیسای انگلستان اعلام کرد و از کلیسای کاتولیک اعلام استقلال کرد. 

بعد از این کار در سال ۱۵۳۳ کاترین را طلاق داد و با آن بولین که آن زمان از هنری باردار بود ازدواج کرد. حاصل این ازدواج یک دختر بود به نام الیزابت که بعدها بعد از خواهرش مری بر تخت پادشاهی نشست و محبوب ترین ملکه شد. 

هنری از به دنیا آمدن الیزابت خیلی خوشحال نبود چرا که او هم مانند هر پادشاهی به دنبال پسر بود. گرچه آن چندین بار پس از آن باز هم باردار شد اما همه را سقط کرد.

جین سیمور

همان طور که هنری از به دنیا آمدن فرزند دختری دیگر ناامید شد. خیلی ها از اینکه آن ملکه ی انگستان شده بود بسیار خشمگین بودند البته نه به خاطر به اصطلاح دختر زا بودن وی بلکه بخاطر موقعیت هایی که خود از دست داده بودند. 

در این حین دختر زیبایی به نام جین سیمور وارد دربار شد و به ندیمگی ملکه در آمد. بخاطر نفوذ فراوان سیمور ها در دربار توطئه های فراوانی بر علیه آن ملکه ی وقت چیده شد. به وی تهمت خیانت زدند و در نهایت در سال ۱۵۳۶ آن بولین را اعدام کردند. 

پادشاه با جین سیمور ازدواج کرد و حاصل این ازواج پرنس ادوارد بود. جین سیمور بعد از زایمان به علت خون ریزی زیاد در سال ۱۵۳۷ از دنیا رفت

 آن از کلیوز

 دو سال بعد از مرگ جین سیمور هنری با آن در ۶ ژانویه ۱۵۴۰ ازدواج کرد. این ازدواج همانند ازدواج اول بیشتر س.یا.سی بود تا عاشقانه و هنری فقط از آن کلیوز نقاشی ای دیده بود.و ازدواج بخاطر ایجاد روابط حسنه با آلمان آن زمان انجام شد.  اگر اشتباه نکنم پادشاه از اینکه آن همیشه بو میداده شاکی بوده و با استناد بر اینکه آن قبلا ازدواج کرده بود شش ماه بعد او را طلاق داد اما لقب خواهر پادشاه را به او داد به همراه خانه و خدمه. چیزی که از بانوی اول خود کاترین دریغ کرده بود

کاترین هاوارد

در ۲۸ جولای ۱۵۴۰ چند روز پس از طلاق از آن کلیوز هنری هشتم با کاترین ازدواج کرد. کاترین از اقوام خیلی نزدیک آن بولین بود . هنری هشتم بسیار از این ازدواج خشنود بود اما کاترین به سرعت بعد از ازدواج شروع به خیانت به پادشاه کرد و با مردان متعددی همبستر شد. ۲ سال بعد از سال ۱۵۴۲ این ملکه نیز به اعدام محکوم شد.

کاترین پار

کاترین بیوه ای بود که در سال ۱۵۴۳ به عقد هنری در آمد. 

در آن زمان علی رقم زمان آن بولین که پادشاه به گروه جدید بها داده بود برای ازدواج با او هنوز گروه جدید با عقاید مذهبی جدید همچنان در خفا بودند و همراهان آنان زنده زنده در آتش میسوختند. 

کاترین برخلاف ظاهر در باطن با گروه روشنفکران آن زمان همراه بود و زمانی که چاپلوسان دربار به این موضوع پی بردند و سعی داشتند موضوع را به اطلاع پادشاه برسانند دیگر خیلی دیر شده بود.

هنری هشتم در ۱۵۴۷ در اثر ابتلا به بیماری درگذشت.

  ادامه مطلب ...

پازل زندگی من

سلام

چند روز پیش توی اتاق خواهرم چشمم به یک پازل ۱۰۰۰ تیکه افتاد که داشت گوشه ی کتاب خونه خاک میخورد. تصمیم گرفتم برای مشغول کردن خودم شروع کنم به درست کردن این پازل. 

پازل خیلی عجیبی هست. طرح یک کلبه ی خیلی قشنگ کنار یک برکه در کنار یک جنگل و کلی گل های مختلف. هر چهار گوشه هم برای خودش طرحی داره. مثل پازل های معمولی ساده و چهارگوش نیست. 

اولین کاری که کردم میز ناهار خوری رو خلوت کردم و پازل رو اونجا خالی کردم. 

بعد شروع کردم تیکه هایی که شکل های یک سان داشت رو از اون شکل های عجیب غریب جدا کردم. 

گروه اول رو که همه شبیه هم هستن و شاید بالای ۸۰۰ تیکه باشه رو ریختم توی یک کاسه و اون بقیه رو گذاشتم کنار دستم. 

برای شروع گفتم چهار گوش رو درست کنم و بعد از اونجا پیش برم. هر گوشه ای یک رنگ داره. گوشه ی بالا سمت راست شکوفه های بهاری داره. پایین گل های زرد ریز و درشت. سمت چپ بالا جنگل تاریک هست که انتهای شاخه های بلند درخت هاش به نور ختم میشه و البته پایین هم برکه با گل های ریز آبی و بنفش. 

یک ذره بین دستم گرفتم و با دقت شروع کردم نقشه ی پازل رو به نگاه کردن. هر تیکه ای رو که با موفقیت بین این همه قطعه پیدا میکردم کلی ذوق میکردم و اونا رو جای خودش میذاشتم

وقتی داشتم با دقت به نقشه ی پازل نگاه میکردم و دنبال تیکه های مختلف میگشتم دیدم زندگی ما چقدر شبیه همین پازله. هزار تا تیکه داره و ما باید با صبر و حوصله اونا رو با دقت پیدا کنیم و کنار هم بچینیم. گاهی اوقات بعضی از این تیکه ها اونقدر شبیه هم هستند که جای اشتباه قرارشون میدیم اما آخرش میفهمیم اشتباه بوده. 

بیاید از امروز پازل زندگیمون رو با صبر و حوصله ی بیشتری بچینیم. وقتی با دقت و صبر اونا رو کنار هم بذاریم خواهیم دید که یک اثر زیبا به دست میاریم اگر هم زمانی قطعه ای رو اشتباه گذاشتیم نا امید نشیم و سعی کنیم قطعه ی صحیح رو پیدا کنیم و جایگزین کنیم. 

یادتون نره زندگی ما یک پازله و به دست خودمون ساخته میشه. 

پی نوشت :

به زودی در مورد هنری هشت و آن بولین یه پست میذارم و بیشتر توضیح میدم با معرفی چند کتاب رمان جذاب. 


الو قطع و وصل میشه!

سلام

آقا این ارتباط ما با بخش اعتراضی و غر غری مغزمون قطع شده. 

امشب اومدم یک مطلب بنویسم کلی نوشتم دیدم ای بابا قبلا در موردش نوشتم!! یعنی ببینید چقدر آزارم میده که دوباره البته با سناریو های متفاوت نوشتم. اما خوب از انتشارش منصرف شدم. 

یکی از دوستان اشاره ی خوبی کرد که من فقط غر غر میکنم خوب برای این غر غر ها باید راه حلی هم ارائه بدم دیگه. دیدیم راست میگه. میشه حکایت اون موشه که گفت زنگوله بندازیم گردن گربه که وقتی راه میره ما بفهمیم اما خودش این کار رو نکرد. 

پس باید پستی که مینویسم با راه کار همراه باشه . به قولی با حلوا حلوا گفتن که دهن شیرین نمیشه. 

خلاصه امشب فعلا نمیدونم چی بگم 

پی نوشت:

۱- امروز یک سری تصمیماتی گرفتم که تا زمانی که ایرانم روز ها چیکار کنم 

مهم ترینش درست کردن یک دفتر آشپزی هست و جمع آوری دستور غذا های مختلف و البته امتحان اونا.

۲- از برنامه ای برای خودم امروز چیدم تقریبا همه رو انجام دادم به جز خوندن ۱۰ صفحه کتاب که ۵ صفحه بیشتر نخوندم این قسمتش کمی کسل کننده هست کند پیش میرم. 

۳- اگر اهل مطالعه و تاریخ هستید پیشنهاد میکنم در مورد تئودور ها و هنری ۸ بخونید. بخصوص در مورد زن دومش آن بولین.