ماه نیمروز

دختری هستم از ماه. با هزاران عشق و آرزو و رویاهایی بلند.

ماه نیمروز

دختری هستم از ماه. با هزاران عشق و آرزو و رویاهایی بلند.

به جنگل خوش آمدید

سلام.

خواننده های اصفهانی وبلاگم میدونن مادی چیه اما برای غیر اصفهانی ها : مادی شعبه هایی از زاینده رود هست که زمان شیخ بهایی طراحی شده و آب زاینده رود رو به داخل شهر و کوچه ها می بره. طبیعتا الان که زاینده رود عزیز ما آب نداره این مادی ها هم خشک هستند.

اما کوچه هایی که این مادی ها که بزرگ هم هستن از وسطشون میگذره طبیعتا به دو نیم میشه. مثل کوچه ی مادر بزرگ من. 

حدود یک سال پیش بخاطر تردد شدید ماشین از این کوچه رو یم طرفه کردند. سمت شمالی مادی رفت و سمت جنوبی مادی برگشت از خیابان اصلی. البته اگر برعکس بود بهتر بود که حالا بماند چرا.

خونه ی مادر بزرگ من سمت شمالی مادی قرار داره و اکثر ماشین ها برای رفتن به خیابون اصلی این مسیر رو خلاف میرن. 

چند ماه پیش یکی از این راننده های بی احتیاط که خلاف می آمد جلوی در خونه تصادف شدیدی با پسر دایی ۱۰ ساله ی من کرد که خدا رو شکر الان حالش خوبه . 

موقعی که بهش اعتراض کردیم که چرا خیابون رو خلاف میری یا حالا که خلاف میری چرا با سرعت ۶۰ توی کوچه میری جوابی نداشت و طلبکار هم بود. 

امروز باز جلوی خونه ی مادر بزرگم تقریبا تصادف شد. این بار دو پراید بودند. راننده ی پرایدی که داشت مسیر درست رو میرفت به اون راننده گفت درک میکنی داری خلاف میری؟ مفهمی حق با منه و تو داری خیابون رو با این سرعت خلاف میای؟

راننده ی خاطی برگشته میگه : به تو ربطی نداره که فضولی میکنی. ماشین منه هر کاری دلم بخواد میکنم میخوام ببینم فضولش کیه. هم تند میرم هم خلاف تا چشم تو کور بشه!!!

این بود منظق اون اقا!

یعنی واقعا چرا؟!!! 

خلاف میکنی... مزاحم مردم میشی... حق دیگران رو ضایع میکنی بعد میگی هر کاری دلم میخواد میکنم؟

اگر همه این طور باشند که سنگ روی سنگ بند نمیشه

دور از جون شما 

مردم خودشون خیلی مشکل دارند. قوانین رو نادیده میگیرن بهش اهمیت نمیدن و بعد تمام مشکلات رو از ترافیک و خیلی چیزای دیگه براش مقصر پیدا میکنن د.و.ل.ت .

اگر قراره تغییری ایجاد بشه باید از خودمون شروع کنیم که جزئی از این کل هستیم.


پی نوشت :

۱- اصفهان وحشتناک سرده. 

۲- رفتم چند تا لاک جیغ خریدم سبز. زرد . آبی . سبز کله غازی و بنفش. خیلی خوشگل هستند 

هر شب یکیش رو میزنم =))

۳- همچنان از تیک تیک این ناخن ها کلی لذت میبرم!

4- کشف کردم که چرا اینقدر بازدید هام کم شده. خواننده های خاموشم انگاری خاموش شدن! چون میزان کامنت ها تغییری نکرده و همون دوستای همیشگی سر میزنن. فقط خاموش ها نیستن :(

وقتی که...

دیروز یک ذهن پریشان یک پست جالب گذاشت . باران جان هم ادامه داد...

و خواست که اگر کسی دوست داشت این بازی رو ادامه بده منم ادامه میدم


این رو برای خواهرم نوشتم که هم خیلی دوستش دارم هم خیلی دلم براش تنگ شده....


کارت پارک های بدون پارک بان!

سلام

هفته ی پیش که  مامی جان رو برده بودم دکتر که جواب پاتولوژی رو بعد از عمل به دکتر نشون بدن  مامی جان رو پیاده کردم و رفتم به دنبال جای پارک.

جدیدا توی خیلی از خیابون ها پارک بان ها رو برداشتن و دستگاه گذاشتن ( عین خارج!!) با این تفاوت که خارج میتونی با کارت اعتباری یا پول نقد به دستگاه پول بدی برای جای پارک اینجا باید حتما کارت مخصوص داشت. این کارت میتونه حتی کارت مترو یا بی آر تی هم باشه که من هیچ کدوم رو ندارم. 

داشتم این پا آن پا میکردم که ببینم چیکار کنم دیدیم یکی ایستاده دم دستگاه. گفتم ببخشید من چطوری باید این رو شارژ کنم؟

گفت با کارت مترو یا اتوبوس یا کارت مخصوص خودش. گفتم خوب من هیچ  کدوم رو ندارم دیدم نوشته کارت رو از دکه های روزنامه فروشی میتونید بخرید. ازش پرسیدم اینجا کجا دکه هست و سمت چپ رو نگاه کردم و چیزی ندیدم. بلافاصله اون اقا گفت من میتونم برات شارژ کنم. 

گفتم ممنون میشم پس من هزینه رو نقدا حساب میکنم. برای دو ساعت چقدر باید تقدیم کنم؟

گفت ۲۰۰۰ تومن! کمی تعجب کردم اما بدون مکس دادم . خواستم بمونم تا شارژ کنه گفت شما بفرمایید من شارژ میکنم .

منم رفتم دیگه. 

توی مطب خیلی گرم بود. چون مطب زنان هم بود و پر بود از خانم های حامله نمیشد پنجره باز کرد که مبادا یکی از اون خانم ها سرما بخوره. 

خلاصه بعد از ۱۰ دقیقه که نفسم تنگ شد زدم بیرون. خواستم برم سوار ماشین بشم گفتم بذار مجله ای چیزی بگیرم یا دفتری برای یادداشت که چند موردی که برای وبلاگ به نظرم جالب بود رو بنویسم.  

دیدم دقیقا ۳۰۰ متر بالا تر از ماشین یه کیوسک روزنامه بود که من ندیده بودم. جهت کنجکاوی از کارت های پارک سوال کردم و گفت قیمتش ۵۵۰۰ هست و قابل شارژ توی مترو هست. یکی خریدم و برگشتم.

فردا ی اون روز خودم توی همون خیابون باید میرفتم پیش دندان پزشک! وقتم ساعت ۵:۳۰ بود و من مطابق معمول زود رسیدم ساعت ۵!! 

وقتی خواستم برای دو ساعت دستگاه رو شارژ کنم دیدم نوشت مبلغ ۷۰۰ تومن!!

داشتم از تعجب شاخ در می آوردم!!

با خودم فکر کردم یعنی اون اقا دیروز فکر نمیکرد آیا من یک روز میفهمم که این کارت پارک ها چطوری هست؟ یا واقعا دو هزار تومن اینقدر ارزش داره که ادم بخاطرش دروغ بگه؟

اگر بخاطر دو هزار تومن دروغ بگیم پس چیز های مهم تر رو براش چه کار میکنیم؟

مگه دین ما حداقل به اجبار تولد از پدر و مادری مسلمان اسلام نیست؟ مگر این دین دروغ رو گناه کبیره نمیشماره؟

اگر برای یک جای پارک و کارت شارژ ۷۰۰ تومنی دروغ بگیم آیا اگر دادگاهی باشه شهادت دروغ برامون راحت تر نمیشه؟

واقعا به کجا میریم؟

۲۰۰۰ هزار تومن نه من رو میکشه نه فقیر میکنه نه اون اقا رو پولدار. اگر قیمت واقعی رو هم میگفت من همون ۲۰۰۰ تومن رو میدادم و بقیه رو هم نمیگرفتم چون خورد تر نداشتم.

اما با دروغ ارزش ها پایین میاد همین


پی نوشت:

۱- امشب عمه جانم مراسم دعایی برای بابا جون برگذار کردند. دستشون درد نکنه.

۲- مرسی از همه برای تسلیت ها 

۳- فردا به مدت یک هفته میرم اصفهان. دلم داره پر میکشه فقط حیف که زاینده رودمون آب نداره. شاید این آخرین سفرم باشه 

۴- ۲ روزه به طور عجیبی سر درد گرفتم تاحالا سابقه ی چنین سردردی رو نداشتم 

۵- نمیدونم خواننده هام کجا رفتن؟ :( روزی حداقل ۱۰۰ تا بازدید کننده داشتم الان ۳ -۴ روزه رسیده به ۵۰ نفر 

تنهام نذارید خواهش میکنم :(

6- ببخشید اگر این چند روز بهتون سر نزدم. کمی درگیر بودم. اصفهان به اندازه ی یک دنیا وقت دارم و هر روز باز روزی ۱۰ بار میام سراغتون

بابا جون

سلام بابا جون

خوبی؟

بابا جون رفتی و سراغی هم دیگه از ما نگرفتی. 

میدونی ۱۸ سال پیش وقتی بی خداحافظی رفتی چقدر دلم سوخت؟ میدونی اون روز اینقدر گریه کردم که از مدرسه زنگ زدن گفتن بیاید این رو ببرید؟ 

بابا جون یادته این آخری ها خونه ما بودین؟ چقدر خوب بود وقتی از مدرسه میومدم اولین کاری که میکردم یه ماچ گنده بهت میکردم بعد میرفتم لباس عوض میکردم؟

بابا جون چرا گذر زمان اینقدر نامرده چرا تصویر اون روزا داره برام محو میشه؟ چرا کم کم ازت برام یه عکس توی سالن مونده و فیلم های قدیمی؟

باباجون میدونی گلی روز چهلمت چیکار کرد؟ بچه بود فقط ۳ سالش بود افتاده بود روی قبرت که هنوز خاک بود و میخواست خاک رو بکنه میگفت بابا جون بسه دیگه بیا بریم خونه.

بابا جون میدونی نوه هات یواش یواش بزرگ شدن. بابا جون هنوزم دعای خیرت بدرقه ی راه ما هست؟!

بابا جون خیلی بی خبر و زود رفتی اما میدونم جات اونجا بهتره 

روحت شاد پدربزرگ  عزیزم


چراغ سبز حق من یا تو!

سلام

تا حالا دقت کردید هر موقع چراغ راهنمایی سبز میشه عابر و ماشین با هم حرکت میکنن؟

امروز پشت چراغ قرمز شریعتی سر میدان قدس بودم خیلی شلوغ بود به محض اینکه چراع برای ما سبز شد همراه با ماشین ها سیل عظیم جمعیت هم شروع کرد به رد شدن از وسط خیابان و به عبارتی از چراغ قرمز عابر پیاده رد میشدند. 

با این کارشون هم جون خودشون رو به خطر می انداختند هم سرعت تخلیه ی خیابون رو کند میکردند.

جالب اینجا بود که هر کدوم با قیافه ای کاملا حق به جانب از بین ماشین ها رد میشدند و هر از گاهی فحشی یا زیر لب یا بلند نثار ماشینی میکردند که داشت از چراغ سبز رد میشد و توجه نمیکرد این عابر از خط عابر داره عبور میکنه!!! ( البته با چراغ قرمز)

جالب تر از اون پلیسی بود که سر چهارراه ایستاده بود و حتی تلاشی برای نگه داشتن مردم نمیکرد.

نمیدونم شاید برای بعضی ها این مفهوم چراغ به طور دقیق تعریف نشده وگرنه قطعا موضوع ساده ای هست.

چراغ سبز برای ماشین یعنی قرمز برای عابر و قرمز ماشین یعنی مجوز عبود عابر!!!

اگر کمی به این موضوع خیلی ساده توجه کنیم هم با خیالی آسوده از خیابان رد میشیم و هم مزاحمت برای ماشین ها ایجاد نمیکنیم!!

پی نوشت : 

۱- این پست برای روز شنبه بود که الان پست کردم!

۲- روز جمعه توی یکی از خروجی های اتوبان همت تصادف مرگباری میشه و زن بنیامین بهادری کشته میشه روحش شاد

۳- کمی احتیاط در رانندگی همیشه خوبه 

۴- روز شنبه که مامی جان رو برای نشون دادن جواب پاتولوژی بعد از عمل بردم دکتر که توی طرح زوج  و فرد بود. ماشین هم پلاکش فرد بود. یکی از طرح های روزانه رو گرفتم و فعال کردم. دم خروجی رسالت پلیس جلوی من رو گرفت منم که از قبل اس ام اس مجوز ورود به طرح رو اماده داشتم به سبک می تی کمان گوشی رو گرفتم به سمت پلیس . ( بدون ترمز یا کم کردن سرعت) پلیس هم تعجب کرده بود و هم خنده اش گرفته بود از کار من اشاره کرد که برم . 

امضا : مامور مخصوص حاکم بزرگ بانوی ماه!