ماه نیمروز

دختری هستم از ماه. با هزاران عشق و آرزو و رویاهایی بلند.

ماه نیمروز

دختری هستم از ماه. با هزاران عشق و آرزو و رویاهایی بلند.

همسایه فضول

سلام 

یادتونه چند وقت پیش از مدیر ساختمون نوشتم توی این پست.

خوب ما یکمی مشکل جای پارک داریم فعلا. جایی که ما پارک میکردیم رو قبلا هم گفتم فعلا داربست زدند و فقط یکی از واحد ها میتونه پارک کنه. ما هم کنار باغچه پارک میکنیم یا اگر یکی از همسایه ها ماشینش نباشه ( یک همسایه ی خاص) با هماهنگی قبلی جای اون پارک میکنیم. 

روز پنچ شنبه اون همسایه ای که کنار داربست توی حیاط پارک میکنه رفت سفر تا همین امروز صبح و من میدونستم. 

خلاصه دیشب که اومدیم اونجا پارک کردیم. این همسایه ی فضول ما که مدیر ساختمان هم هست اونجا بود 

شروع کرد به اشاره و بعد که پیاده شدیم گفت اینجا پارک نکنید جای آقای فلانی هست. گفتم ایشون تشریف بردن سفر و نیستند. گفت میاد غرش رو به من میزنه گفتم نگران نباشید تشریف بیارن زنگ ما رو میزنن خودشون میدونن و بلد هستن و رفتم. 

بچه ها باورتون نمیشه که تا صبح اونجا کشیک میداد. صبح خیلی زود حدود ۷:۳۰ شوهرم رفت دید پایین دم ماشینه. 

شروع کرده به اینکه چرا به حرف من گوش نکردید اصلا شما حق ندارید ماشین اینجا بیارید . شوهرم هم گفته من اینجا مهمانم شما با پدر خانمم حرف بزن. 

خلاصه الان اومد دم در سرم سوت کشید 

یک عالمه دروغ سر هم کرد و به بابام تحویل داد. و اینکه اون طرف اصلا شما حق ندارید پارک کنید چون خونتون سمت راست هست !!! اینقدر دروغ گفت که نگو بعدم رو کرد به من گفت تو مثل دخترم می مونی منم دیگه داغ کرده بودم گفتم نه خیر من ( اشاره به بابام) دختر ایشونم و افتخار میکنم ایشون بابامه شما هم به هیچ عنوان نه بابامی نه مثل بابام. 

آخرش هم گفتم شما اگر مدیر ساختمانی به مسائل ساختمان رسیدگی کن به جای به جون هم انداختن همسایه ها. 

آخه دو هفته پیش بهش گفتم این در پارکینگ خرابه نصفه باز میشه اصلا گوش نکرد. 


پی نوشت: 

۱- دیشب خیلی راضی شدم از جوابم اما باید همون جا ختم میشد. امروز خیلی زیاده روی کردم اما از دروغ و ریا کاری بدم میاد و اینم داشت پشت سر هم نسبت به شوهرم دروغ میبافت. گرچه بابام جوابش رو داد اما منم مثل فنر چند باری در رفتم. که شاید بهتر بود اصلا در اتاق رو میبستم و یک موسیقی بلند میذاشتم تا دروغ هاش رو نشنوم 

هورمون ها حسابی قاطی کرده :)) 

۲- پازل رو به اتمام هست. امشب تمام میشه. 



نظرات 16 + ارسال نظر
آفرین دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 18:55 http://mylivesky.blogsky.com

چه مردمی پیدا میشن!

متاسفانه زیادن.

دلارام مهربون دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 00:09

سلام عزیزم.... برای چی می خوای بری امریکا؟ تحصیل یا زندگی؟
اون مدیر ساختمون هم یه چی گفته برای خودش... تو اهمیت نده عزیزم...

سلام من ساکن اونجا هستم الان حدود ۳ سالی میشه. هم درس میخونم هم زندگی هم کار. کلا ۳ سال هست که مهاجرت کردم

خواهرشوهر یکشنبه 6 بهمن 1392 ساعت 23:41 http://harfayekhaharshohari.blogfa.com

پس من کووووووووووووشم؟

عزیزم یکم نگاه کن جزو اولین کامنت ها بودی!!
دقیقا کامنت سوم حتی دیشب من کامنت تو رو تایید کردم برو پایین میبینی

آرزو یکشنبه 6 بهمن 1392 ساعت 23:23 http://omidandarezo.mihanblog.com/

منم جای تو بودم عصبی میشدم!
حالا گذشته دیگه، خیلی بهش فکر نکن

مبارکه، پازلت هم که رو به اتمامه
آفرین

الان عکسش رو میذارم

دریا یکشنبه 6 بهمن 1392 ساعت 16:24 http://ruzgareman.persianblog.ir/

سلااااااااام... چقدر دلم تنگ شده بود بیام ببینم بانو چیکار میکنه اما کارا نمیذاشت ... دیگه خسته شدم ازین همه کار
با نو جان این پازلت رو که هر بار میبینم بهت احسنت میگم
انقدرم حساس نشو رو این مدیر ساختمون یا هرکسی که ممکنه حتی سر سوزنی یاعث ناراحتیت بشه... بابا اصلا اهمیت نده بهشون شما کار خودت رو بکن درست میشه

سلام عزیزم خوبی؟
منم دلم تنگ شده بود که نبودی. فدای تو عزیزم. خسته نباشی.
مرسی عزیزم دیگه تمام شد و امشب عکسش رو میذارم.
میدونی من از دروغ بدم میاد. دروغ نمیگم و از آدم دروغگو هم بدم میاد وقتی اومده صاف توی چشمای بابام زول میزنه و به دروغ در مورد من و شوهرم و از جانب همسایه ها به دروغ میگه عصبیم میکنه. شکر خدا که فقط ۱۹ روز دیگه اینجا هستم

marzi یکشنبه 6 بهمن 1392 ساعت 13:43 http://rozegaremarzi.blogfa.com

بانو جون به نظرم اصلا فایده نداره . به خاطر این چیزا اینقدر اعصاب خوتو خورد نکن. تا بخوای برگردی آمریکا زبونم لال یه چیزیت میشه خدای ناکرده. به زورم شده به خودت آرامش بده.
مواظب ذهن زیبات باش.

خودم هم میخوام محل نذارم میدونی نمیذاره
باورت نمیشه ۵ ماه هست که اینجام همش سعی میکنم محل نذارم حتی میاد راهم رو کج میکنم میرم خودش پا روی دمم گذاشت.
فدای تو عزیزم

پرنیان یکشنبه 6 بهمن 1392 ساعت 12:59 http://www.najvaye1zan.blogfa.com

عزیزم برای هزارمین بار ایمیلش کردم اگر ایندفعه هم نرسه گوگل و جیمیلش و یاههو و ... رو میفرستم رو هوا

مرسیییی
باید زودتر تهدید میکردی
خیلی توی زحمت افتادی عزیزم مرسی

خانم اردیبهشتی یکشنبه 6 بهمن 1392 ساعت 12:49 http://mayfamily.blogsky.com

سلام
اصولا یک عده ای مدیریت ساختمان را فقط برای اعمال قدرتش دوست دارند و به مسئولیت هاش کاری ندارند!

سلام
دقیقا ایشون هم بیشتر عقده ی ریاست دارند یا توانایی انجام مسئولیت هاش!

باران پاییزی یکشنبه 6 بهمن 1392 ساعت 12:42 http://baranpaiezi.blogsky.com

هی وای همسایه بد از نیش عقرب هم بدتره. والا
خب پس پازل هم تموم شد. منتظر عکس می مانیم

نگو خواهر که ما اینجا بی عقرب ها گیر کردیم اگر بشه میخواهیم از اینجا فرار کنیم :))

صنم یکشنبه 6 بهمن 1392 ساعت 09:28 http://daftaresanam.persianblog.ir/

وااااااااا این آدم یه چیزیش میشه!!!!!!!!!

خیلی هم یه چیزیش میشه

برای تو یکشنبه 6 بهمن 1392 ساعت 01:01 http://www.dearlover.blogfa.com

خوب که جواب دادی اینجوری دیگه حرص نخور چون حالیش کردی که یک من ماست جقدر ...
واقعا کاش عکس پازلت رو بگذاری

آره ولی دوست نداشتم دیگه خیلی به جاهای باریک بکشه که کشید.
البته بخواد ادامه بده منم ادامه میدم کار رو به شکایت میکشونم ایشون توی کلانتری سابقه داره برای مزاخمت برای همسایه ها در موارد مشابه!!!

الین یکشنبه 6 بهمن 1392 ساعت 00:57

هر که درکش بیش دردش بیشتر! واقعا من دیوونه میشم از بی ادبی و کم فهمی بعضیا

قربون تو دختر با فهم

بانوی خانه یکشنبه 6 بهمن 1392 ساعت 00:33 http://1zojeashegh.blogfa.com

عحب آدم مریضی. خب به تو چه. جای پارک مال کس دیگه است تو چرا حرص میخوری. والللااااااا. خووب کردی جوابشو دادی. منم هورمونام قاطیه با خالم بحثم شد. حالا تو وبم تعریف میکنم و حتما بیا نظرتو بگو راجبش.

چی بگم والا.
حتما میام عزیزم

خواهرشوهر یکشنبه 6 بهمن 1392 ساعت 00:24 http://harfayekhaharshohari.blogfa.com

عجب بابا
ولى ادم وقتى جواب میده از خودش راضى تره
حداقل من که اینجورى ام
حال میده
وقتى تمام شد عکس پازلتو حتما بذار

تمام شد. پست فردا شب عکس پازل میشه .

ریحانه شنبه 5 بهمن 1392 ساعت 23:51

ادمیه واااااااا
یعنی چی خوب به اون چه طرف مسافرته شما ماشینتون رو گذاشتین ب جای ماشین اونا تا بیان
اون مرده چش بوده تافیهاخالدونش سوخته؟؟؟؟؟
چ ادمایی پیدا میشه
ن اصلا هم زیاده روی نکردی مرتیکه پرو
خوب بهش بابام ایشونه
هر وقت دیدیش پشتت رو بهش بکن اگه صداااااااااااااااااارد منزار همون جواب ها براش کافی بودن
خوب خدارو شکر حتمن عکس تمام شدش رو بزار
مراقب خودت باش بـــــــــــــوس

ببین یک دروغ هایی سر هم کرده بود که نگو.
تازه تهدید کرده که بذارید گفتن ماشین رو خط می اندازن ( البته کار خودشه ) این رو میدونم

شایان فرد شنبه 5 بهمن 1392 ساعت 22:27 http://dabir64.blogfa.com/

این مدیره ایرانیه ؟

بله.
البته کلا اتفاق ها توی ایران هست. چون من الان چند ماهی هست که ایرانم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد